ابوعیسی ترمذیتِرْمِذی، ابوعیسی محمد بن عیسی بن سَوره (ح ۲۱۰-۲۷۹ق/ ۸۲۵-۸۹۲م)، از محدثان نامدار ماوراءالنهر. وی شهرت خود را بیشتر از کتاب الجامع الکبیر یا سنن گرفته است که یکی از صحاح سته بهشمار میرود. فهرست مندرجات۱.۱ - اساتید و مشایخ ۱.۲ - مهمترین استاد ۱.۳ - استفاده از کنیه ابو عیسی ۱.۴ - حافظه قوی ۱.۵ - شهرت به ضریر ۱.۶ - اختلاف در سال و محل وفات ۲ - نسب ۳ - زندگی علمی ۳.۱ - در ترمذ ۳.۲ - در بلخ ۳.۳ - در مرو ۳.۴ - در بخارا ۳.۵ - در حرمین شریفین ۳.۶ - در بصره ۳.۷ - در کوفه ۳.۸ - در بغداد ۳.۹ - در ری ۳.۱۰ - در نیشابور ۳.۱۱ - بازگشت به ترمذ ۳.۱۲ - در سمرقند ۴ - دورۀ تعلیم ۵ - شخصیت رجالی ۶ - گرایشهای مذهبی ۶.۱ - رویارویی با فرق ۶.۲ - مذهب مشایخ ترمذی ۶.۳ - رویارویی با مذهب حنفی ۷ - دانش او در حدیث ۷.۱ - ویژگی ترمذی در تدوین جامع ۷.۲ - شیوه گزینش احادیث ۷.۳ - دیدگاه ذهبی ۷.۴ - تفاوت ضابطه در ارزیابی حدیث ۷.۵ - دانش نقد حدیث و رجال ۷.۶ - نقد نحوۀ تحمل حدیث ۷.۷ - علل حدیث ۸ - جایگاه ترمذی در فقه ۸.۱ - ارزش فقهی جامع ۸.۲ - فقه تطبیقی نزد ترمذی ۸.۳ - توجه به فتاوای اصحاب رأی ۸.۴ - ارائه دیدگاههای فقهی عالمان در الجامع ۸.۵ - عمل اصحاب و اجماع ۸.۶ - مبانی ترجیح ۸.۷ - فقه ترمذی در طبقهبندی اصحاب حدیث ۹ - آثار ۹.۱ - الجامع الصحیح ۹.۲ - الشمائل المحمدیه ۹.۳ - کتاب العلل ۹.۴ - تسمیة اصحاب رسولالله صلیاللهعلیهوآله ۹.۵ - کتاب التاریخ ۹.۶ - الزهد ۱۰ - ارزیابی منابع ۱۱ - فهرست منابع ۱۲ - پانویس ۱۳ - منبع ۱ - معرفیتاریخ تولد او را به تفاوت، ۲۰۹، [۱]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ (مبارک بن محمد)، ج۱، ص۱۹۳، جامع الاصول فی احادیث الرسول، چاپ عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۲۱۰ [۲]
محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۷۱، چاپ شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و دویست و اندی [۳]
خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۹۵، چاپ س دیدرینغ، ویسبادن ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴.
ذکر کرده اند.از آنجا که ترمذی به «بوغی» نیز شهرت داشته، سزگین [۴]
فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء ۱، ص۲۹۹، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
زادگاه او را بوغ، روستایی در شش فرسخی ترمذ ، دانسته است، اما معلوم نیست که وی اهل این روستا بوده یا اینکه در آنجا ساکن بوده است. [۵]
سمعانی، الانساب، ج۱، ص۴۱۵.
برطبق سخنی از ترمذی، جد او اهل مرو بوده و در روزگار لیث بن سیّار به ترمذ هجرت و در آنجا تَوَطّن کرده و وی نیز در این شهر به دنیا آمده است. [۶]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ (مبارک بن محمد)، ج۱، ص۱۹۴، جامع الاصول فی احادیث الرسول، چاپ عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
ترمذی برای تحصیل از ترمذ به شهرهای دیگر، چون خراسان و عراق و حجاز رفت. [۷]
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۷۰، چاپ شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۸]
ابن حجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۶۴، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
[۹]
محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج۱، ص۳۴۱، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۱.۱ - اساتید و مشایخاو با دیگر مؤلفان صحاح ستّه یعنی ابوعبدالهس محمدبن اسماعیل بخاری (متوفی ۲۵۶)، مسلم بن حجاج نیشابوری (متوفی ۲۶۱)، ابوداود سجستانی (متوفی ۲۷۵)، ابن ماجة قزوینی (متوفی ۲۷۳) و نسائی خراسانی (متوفی ۳۰۳) معاصر بوده و هر شش مؤلف، مشایخ و استادان مشترکی چون محمدبن بشار بُندار (متوفی ۲۵۲)، ابوموسی محمدبن مُثَنّی (متوفی ۲۵۲)، زیادبن یحیی حسّانی (متوفی ۲۵۴)، عمروبن علی فَلاّ س (متوفی ۲۴۹)، یعقوب بن ابراهیم دَوْرَقی (متوفی ۲۵۲)، محمدبن معمر قیسی بَحْرانی (متوفی ۲۵۶)، نصربن علی جَهْضَمی (متوفی ۲۵۰)، ابوسعید اشجع عبدالله بن سعید کندی (متوفی ۲۵۷) و عباس بن عبدالعظیم عنبری (متوفی ۲۴۶) داشته اند. [۱۰]
محمدبن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هوَسنن الترمذی، ج ۱، ص ۸۰ ـ۸۱، چاپ احمدمحمد شاکر و دیگران، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
ونسینک به اشتباه احمدبن حنبل را از استادان و مشایخ ترمذی آورده است. ۱.۲ - مهمترین استادمهمترین استاد ترمذی، ابوعبدالله محمدبن اسماعیل بخاری ، استاد او در فقه و حدیث و رجال بوده و ترمذی با وی مباحثات و مناظراتی داشته است [۱۱]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ (علی بن محمد)، ج۱، ص۲۱۳، اللباب فی تهذیب الانساب، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
[۱۲]
عبدالله بن اسعدیافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، ج ۲، ص ۱۴۴ بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
[۱۳]
خلیل بن ایبک صفدی، نکت الهمیان فی نکت العمیان، ج۱، ص۲۶۴، مصر ۱۳۲۹/ ۱۹۱۱.
ترمذی در جامع الصحیح از وی با عنوان «محمدبن اسماعیل» یاد میکند. [۱۴]
محمدبن عیسی ترمذی ، الجامع الصحیح و هوَسنن الترمذی ، ج۵، ص، ۳۴۴چاپ احمدمحمد شاکر و دیگران ، بیروت : داراحیاء التراث العربی
[۱۵]
محمدبن عیسی ترمذی ، الجامع الصحیح و هوَسنن الترمذی، ج۵، ص۶۴۰، چاپ احمدمحمد شاکر و دیگران ، بیروت : داراحیاء التراث العربی
از بخاری، استاد وی، نقل شده که فایده ترمذی برای من بیشتر از سودی بوده است که من برای او داشتهام. [۱۶]
ابن حجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۶۵، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
مبارکفوری [۱۷]
محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج۱، ص۲۶۸، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
گفته است که بخاری از ترمذی دو حدیث شنیده، اما خود ترمذی [۱۸]
محمدبن عیسی ترمذی ، الجامع الصحیح و هوَسنن الترمذی ، ج۵، ص، ۶۴۰، چاپ احمدمحمد شاکر و دیگران ، بیروت : داراحیاء التراث العربی
فقط ذیل یک حدیث به این مسئله اشاره کرده است.وی با اینکه از مسلم بن حجاج نیز حدیث شنیده بوده، [۱۹]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۹۴.
در جامع الصحیح فقط یک روایت از او آورده است [۲۰]
محمدبن عیسی ترمذی ، الجامع الصحیح و هوَسنن الترمذی ، ج۳، ص۷۱، چاپ احمدمحمد شاکر و دیگران ، بیروت : داراحیاء التراث العربی
[۲۱]
محمدبن احمد ذهبی، کتاب تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۵۸۸، حیدرآباد دکن ۱۳۷۵ـ۱۳۷۷/۱۹۵۵ـ ۱۹۵۸، چاپ افست بیروت.
[۲۲]
محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج۱، ص۲۶۸، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۱.۳ - استفاده از کنیه ابو عیسیترمذی در سراسر جامع الصحیح از کنیه خود «ابوعیسی» استفاده کرده و این نشان دهنده آن است که روایاتی که ابن شیبه در باره کراهت داشتن این کنیه آورده، در نظر ترمذی بی اعتباربوده است. [۲۳]
محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج۱، ص۲۷۲، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
به گفته مبارکفوری، [۲۴]
محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج۱، ص۲۷۷، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
ترمذی در فروع، مقلد هیچیک از امامان اهل سنت نبوده و همچون محدّثان دیگر به احادیث عمل میکرده است.از او نوشته مستقلی که مبیّن اعتقاداتش باشد، در دست نیست، شاید در اصول نیز تابع اهل حدیث بوده است. ۱.۴ - حافظه قویترمذی حافظهای قوی داشته و به گفته خودش، در راه مکه محدّثی را دیده و از او تقاضای املای حدیث کرده و پس از شنیدن چهل حدیث غریب از او و حفظ آنها، همه را بدون اشتباه برای آن محدّث بازگو کرده است. این حکایت سبب شده که او را مَثَل حافظه قوی بدانند [۲۵]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ (علی بن محمد)، ج۱، ص۲۱۳، اللباب فی تهذیب الانساب، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
[۲۶]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۶۱ـ۲۸۰ ه، ص ۴۶۰ـ۴۶۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۲۷]
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۲۸]
عبدالله بن اسعدیافعی ، مرآة الجنان و عبرة الیقظان ،ج ۲، ص۱۴۴، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
[۲۹]
ابن حجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۶۵، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
۱.۵ - شهرت به ضریرترمذی به «ضریر» (نابینا) شهرت داشته، ازینرو برخی او را نابینای مادرزاد دانستهاند ولی این ادعا با تصریح نویسندگان و آنچه از جزئیات زندگی او در دست است، منافات دارد. برخی نیز نابینایی او را به سبب گریههای فراوان و زهد و عبادت او دانسته اند. [۳۰]
محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۶۸، چاپ فؤاد سیّد، کویت ۱۹۸۴.
[۳۱]
ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۱۱، ص۶۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
[۳۲]
ابن حجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۶۵، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
[۳۳]
محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج۱، ص۲۷۲، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
ترمذی پس از سفر به شهرهای مختلف به موطن خود بازگشت. گفتنی است که وی بنا به عللی نامعلوم به مصر و شام و ظاهراً به بغداد، یعنی مرکز تجمع محدّثان و فقیهان و دیگر عالمان آن زمان، نرفته بوده است. [۳۴]
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۷۱، چاپ شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۳۵]
محمدبن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هوَسنن الترمذی، چاپ احمدمحمد شاکر و دیگران، ج ۱، ص ۸۳،، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
[۳۶]
محمدبن عیسی ترمذی، الشمائل المحمدیة و الخصائل المصطفویة، ص ۱۸، چاپ سیدبن عباس جلیمی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱.۶ - اختلاف در سال و محل وفاتسال وفات وی را به اختلاف، ۲۷۵، [۳۷]
سمعانی، الانساب، ج۱، ص۴۱۵.
سیزدهم رجب ۲۷۹ در روستای بوغ [۳۸]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ (علی بن محمد)، ج۱، ص۲۱۳، اللباب فی تهذیب الانساب، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
[۳۹]
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۷۷، چاپ شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و بعد از ۲۸۰ [۴۰]
خلیل بن عبدالهم خلیلی، کتاب الارشاد فی معرفة علماء الحدیث، ج۳، جزء۹، ص۹۰۵، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
دانستهاند.برخی محل وفات او را شهر ترمذ ذکر کرده اند [۴۱]
عبدالله بن اسعدیافعی ، مرآة الجنان و عبرة الیقظان ، ج ۲، ص ۱۹۳، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
[۴۲]
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۳، ص ۲۷۱، چاپ شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۴۳]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۶۱ـ۲۸۰ ه، ص ۴۶۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲ - نسبنسب او تا سوره، مورد اتفاق است، اما دربارۀ ادامه نسب، غُنجار آن را «... سورة بن موسی بن ضحاک» ضبط کرده و همین نسب در کتب پسین شهرت یافته است. ضبط دیگر از آنِ خلیلی است که آن را به صورت «... سورة بن شداد» آورده، و در صورت صحت این نسب، ترمذی، نوادۀ سورة بن شداد ، از محدثان مرو بوده است (دربارۀ وی به این منابع رجوع کنید [۴۸]
ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۱۰، ص۳۸۰، حلیةالاولیاء، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
[۴۹]
سمعانی، عبدالکریم، ج۲، ص۹۸، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
برای گزینههایی غریب در نسب او به این منابع رجوع کنید ).با وجود شهرت چشمگیری که ترمذی از آن برخوردار است، دانستهها دربارۀ زندگی علمی او فراوان نیست. دربارۀ سفرها و تعلیم و تعلم او دانستهها پراکنده و سامان نیافته است و از همینرو تصویر روشنی از سیر زندگی علمی او ارائه نشده است. به هر روی میدانیم که وی سفرهای گستردهای برای استماع حدیث به نقاط مختلف ماوراءالنهر و خراسان ، عراق و حجاز داشته است. ۳ - زندگی علمی۳.۱ - در ترمذشهر ترمذ به عنوان موطن ترمذی به روزگار او خود از مراکز مهم علم و حدیث در ماوراءالنهر بوده است. بدین ترتیب، طبیعی مینماید که وی پیش از آنکه شهرش را برای سفرهای علمی ترک کند، نه تنها آموزش مقدماتی، بلکه بخشی از استماع حدیث خود را در ترمذ انجام داده باشد. استماع ترمذی از صالح بن عبدالله ترمذی (د ۲۳۹ق/۸۵۳م) حکایت از آن دارد که وی شنیدن حدیث را در آغاز جوانی شروع کرده بوده است. [۵۲]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۲۷۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۵۳]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۴۹۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
صالح بن عبدالله که مدتها در بغداد اقامت داشته، و عمرش را در مکه به پایان آورده، بر پایه قراین، در دهۀ ۲۳۰ق، به تدریس در موطنش ترمذ اشتغال داشته است (دربارۀ او، نک : از دیگر مشایخ متقدم او در ترمذ، باید به صالح بن محمد ترمذی از قائلان به ارجاء که با یک واسطه از ابوحنیفه روایت داشته، [۵۸]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۶۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
هُریم بن مِسعَر ازدی ترمذی [۶۰]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۱۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و جارود بن معاذ ترمذی (د ۲۴۴ق [۶۱]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۷۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) اشاره کرد.۳.۲ - در بلخدر سخن از نخستین مراحل تعلیم ترمذی، سفر به بلخ نخستین گام او در جهت دانشاندوزی بیرون از زادگاه است و بر پایه قراین، وی مدتی پیش از ۲۳۶ق/۸۵۰م به بلخ درآمده است. بلخ اگرچه در آن سوی جیحون قرار داشت، اما همواره نزدیکترین مرکز فرهنگی به ترمذ بوده است. کارآمدترین اطلاع برای تاریخگذاری تحصیل او در بلخ، روایت خود او از محمد بن عمرو سوّاق بلخی (د ۲۳۶ق [۶۲]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۹۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) است. دیگر استادان بلخی ترمذی نیز متعلق به همین طبقهاند و بهرهگیری ترمذی از آنان باید در همین سالهای میانی دهه ۲۳۰ق رخ داده باشد. از استادان بلخی که ترمذی در قریه بغلان بلخ در ۲۴۰ق یا قدری پیش از آن، از آنان دانش آموخته، قتیبة ابن سعید بغلانی ، از مشایخ مشترک اصحاب صحاح سته است و شمار بسیاری از احادیث ترمذی برگرفته از اوست. [۶۳]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۶۴]
خلیلی، خلیل، ج۳، ص۹۰۵، الارشاد، به کوشش محمدسعید عمر ادریس، ریاض، ۱۴۰۹ق.
ابوداوود سلیمان بن سلم مصاحفی (د ۲۳۸ق) دیگر استاد او از حوزۀ بلخ است که افزون بر استماع حدیث، [۶۶]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۳۵۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۶۷]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۴۹۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
از او در زمینه فقهالحدیث نیز بهره گرفته است. [۶۸]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۵۷۲، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
از دیگر استادان بلخی او نیز باید ابوبکر محمد ابن ابان مستملی (د ۲۴۵ق [۶۹]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۰۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، عیسی بن احمد عسقلانی (د ۲۶۸ق [۷۰]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۲۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) و حسین بن محمد جُریری بلخی با قدری تأخر در طبقه [۷۱]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۵۳۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
را یاد کرد.۳.۳ - در مرومرحله پسین در تحصیل ترمذی، سفر او به مرو است که به نظر میرسد در حدود سال ۲۳۸ق رخ داده است. تاریخ این سفر را باید با کمک از سال وفات عبدالوارث بن عبیدالله عتکی مروزی (د ۲۳۹ق) تعیین کرد که ظاهراً در آنجا محضر او را دریافته است. [۷۲]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۲۹۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
وی در مرو، از سوید ابن نصر مروزی (د ۲۴۰ق، [۷۳]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۲۲۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، محمد بن عبدالعزیز ابن ابی رزمه (د ۲۴۱ق [۷۴]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۴۸۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، حسین بن حریث خزاعی (د ۲۴۴ق، [۷۵]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۸۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
علی بن حُجر سعدی (د ۲۴۴ق [۷۶]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
محمود بن غیلان عَدَوی (د۲۴۹ق [۷۸]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۹۲، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و رجال پرشمار دیگر نیز حدیث شنیده است. کثرت مشایخ مروزی او، حکایت از اقامت نسبتاً بلند او در مرو دارد.۳.۴ - در بخارابرپایه قراین، چنین مینماید که ترمذی در حدود سال ۲۴۰ق، به بخارا رفته باشد. در آن زمـان حوزۀ حدیثـی بخارا در دورۀ فتـرت به سر مـیبرد؛پس از درگذشت محمد بن سلام بیکندی و عبدالله بن محمد مسندی در دهۀ ۲۲۰ق، تا دهۀ ۲۶۰ق و رونق مجدد حوزۀ بخارا توسط صالح ابن محمد جزره که از بغداد به بخارا کوچید این حوزه محدث پرتوانی جز بخاری صاحب صحیح به خود ندید. در واقع، تنها جاذبه بخارا برای جویندۀ حدیثی چون ترمذی، بخاری بود. آموختههای وسیع ترمذی از بخاری [۸۰]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
ظاهراً در همانجا رخ داده، و درک محضر بخاری ، تأثیر عمیقی بر شخصیت علمی وی نهاده است.میدانیم که بخاری تا زمانی نزدیک به ۲۴۰ق/۸۵۴م در بخارا زیسته، و سپس، به سببی نامعین موطن خود را برای مدتها ترک گفته است. [۸۱]
ترمذی، محمد، ج۱۱، ص۴۵۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
از اینرو، برای ترمذی نیز دیگر انگیزهای برای ماندن در بخارا نبوده است.۳.۵ - در حرمین شریفینبا ترک بخارا در حدود سال ۲۴۰ق، ترمذی آهنگ حج کرد و روی به حجاز آورد. اگرچه هیچ گزارش روشنی در اینباره داده نشده است، اما دانستههای ما دربارۀ نخستین زمانهای حضور وی در عراق و حجاز، نشان از آن دارد که وی نخست از خراسان رهسپار حجاز شده، و سپس برای ادامه آموزش به عراق رفته است. این نکته که در فاصله میان بخارا تا حرمین، در مراکز علمی مسیر خود چون نیشابور ، ری و همدان ، استماع قابل ذکری نداشته، حاکی است که او شتابان به سوی حج رفته است. برپایه قراین، این سفر میتواند در اواخر سال ۲۴۰ق انجام یافته باشد. در آستانه حج و درنگی پس از آن، ترمذی به استماع حدیث از مشایخ حرمین اهتمام داشته است، اگرچه در این دوره، حوزههای حدیثی مکه و مدینه اهمیت خود را از دست داده بوده است. [۸۳]
ذهبی، محمد، ج۱، ص۱۵۵-۱۵۶، الامصار ذوات الآثار، به کوشش قاسم علی سعد، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، ۱۳۹۰۰.
[۸۴]
ذهبی، محمد، ج۱، ص۱۵۹، الامصار ذوات الآثار، به کوشش قاسم علی سعد، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، ۱۳۹۰۰.
در مکه، تنها شیخ مشهور او ابن ابی عدنی (د ۲۴۳ق) است، [۸۵]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۲۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
اما از کسان دیگری چون عبدالله بن عمران مخزومی (د ۲۴۵ق [۸۶]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۳۲۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، حسین بن حسن سلمی مروزی (د ۲۴۶ق [۸۷]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۳۸۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، محمد بن میمون خیاط (د ۲۵۲ق [۸۸]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۱۳۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) حدیث شنیده، و از محضر برخی چون محمد بن منصور مکی فقه آموخته است. [۸۹]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۵۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
از مشایخـی که وی در مدینـه درک کرد، ابومصعب زهری (د ۲۴۲ق [۹۰]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۱۶۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، ابوسلمه یحیی بن مغیره مخزومی (د ۲۵۳ق [۹۱]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۱۵۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) و هارون بن موسی فرْوی مدنی (د ۲۵۳ق [۹۲]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۷۳۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) را میتوان نام برد. روایات مکی و مدنی حجم کوچکی از شنیدههای ترمذی را تشکیل داده، و همین امر خود نشان از کوتاه بودن درنگ او در حجاز است.۳.۶ - در بصرهدر بازگشت از سفر حج، ترمذی روی به عراق آورد و گویا در حدود سال ۲۴۱ق به بصره درآمد. شواهد موجود هنوز برای تعیین اینکه در سفر عراق، از بصره و کوفه کدامیک پیشتر بودهاند، یاری قطعی نمیکند. روایت نکردن ترمذی از محدثان مهم بصره چون عبدالواحد بن غیاث (د۲۴۰ق) و محمدبن خلاد باهلی (د ۲۴۰ق) و بهره نبردنش از محضر رجالشناسی چون خلیفة بن خیاط (د ۲۴۰ق)، این گمان را تقویت میکند که وی در ۲۴۰ق به بصره راه نجسته بوده است. از سوی دیگر، استماع او از کسانی چون عمران بن موسی قزاز (د بعد ۲۴۰ق [۹۳]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۱۳۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، بشر بن مُعاذ عقدی (د بعد ۲۴۰ق [۹۴]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۳۰۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) و عبدالله بن معاویه جمحی (د ۲۴۳ق [۹۵]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۴۸۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) نشان میدهد که این ورود اندکی پس از ۲۴۰ق صورت گرفته است.شمار مشایخ ترمذی در بصره بسیار فراوان است. این نکته پراهمیت که از میان ۹ شیخی که صاحبان صحاح سته مشترکاً از آنان روایت کردهاند، ۸ تن بصریاند، نشان میدهد که این سفر تا چه اندازه در شکلگیری شخصیت ترمذی مؤثر بوده است؛ این ۸ تن عبارتاند از: عباس بن عبدالعظیم عنبری (د ۲۴۶ق [۹۶]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۳۰۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، عمرو بن علی فلاس (د۲۴۹ق [۹۷]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۶۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، نصر بن علی جَهضَمی (د ۲۵۰ق [۹۸]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۳۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، محمد بن بشار بُندار (د ۲۵۲ق [۹۹]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، محمد بن مثنی زَمِن (د ۲۵۲ق [۱۰۰]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، یعقوب بن ابراهیم دَورقی (د ۲۵۲ق [۱۰۱]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۸۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، زیاد بن یحیی حسّانی (د ۲۵۴ق [۱۰۲]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۳۷۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) و محمد بن معمر قیسی بحرانی . (د ۲۵۰ق [۱۰۳]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۲۵۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) (برای فهرست مشایخ مشترک به این منابع رجوع کنید. [۱۰۵]
شاکر، احمدمحمد، ج۱، ص۸۱، «ترجمةالترمذی»، در مقدمه الجامع الصحیح (نک : هم، ترمذی).
۳.۷ - در کوفهدر گمانهزنی سفر ترمذی به کوفه، نخست باید به روایت نکردن او از جعفر بن حمید عَبسی (د ۲۴۰ق)، اشاره کرد، در حالی که مسلم از او روایت کرده است. سپس بایـد از عدم روایت او از عثمان بن ابی شیبه (د ۲۳۹ق) و عبدالله بن مشکدانه (د ۲۳۹ق) محدثان نامدار کوفه نیز یاد کرد. در شمار مشایخ او در کوفه، باید از ابوسعید عبدالله بن سعید اَشَجّ (د ۲۵۷ق)، تنها شیخ کوفی مشترک میان صاحبان صحاح سته [۱۰۷]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۷۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۱۰۸]
شاکر، احمدمحمد، ج۱، ص۸۱، «ترجمةالترمذی»، در مقدمه الجامع الصحیح (نک : هم، ترمذی).
)، هَنّاد بن سری تمیمی (د ۲۴۳ق [۱۰۹]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۶۲، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، ابوکریب محمد بن علاء همدانی (د ۲۴۷ق [۱۱۰]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۳۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) و سفیان بن وکیع ابن جراح (د ۲۴۷ق [۱۱۱]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۷۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) یاد کرد. استماع وی از اسحاق بن موسی انصاری مدنی نیز در همین برهه در کوفه صورت گرفته است، [۱۱۲]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
پیش از آنکه در ۲۴۳ق کوفه را به قصد شام ترک کند. [۱۱۳]
ابن عساکر، علی، ج۸، ص۲۹۱، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
ابن نقطه با این پنداشت که ترمذی از ابوالشعثاء علی بن حسن حضرمی ، محدث واسطی استماع کرده، از سفر وی به واسط یاد نموده است. باید توجه داشت که ابوالشعثاء در ۲۳۶ یا ۲۳۷ق، مدتی پیش از ورود ترمذی به عراق وفات یافته، [۱۱۵]
بحشل، اسلم، ج۱، ص۱۹۸-۱۹۹، تاریخ واسط، به کوشش کورکیس عواد، بیروت، ۱۴۰۶ق.
و شیخی که وی او را ابوالشعثاء انگاشته، علی بن حسن کوفی است. [۱۱۷]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۴۰۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
گفتنی است ترمذی از محدثان واسط که در حدود سال ۲۴۰ق فعال بودهاند، مانند سعید بن ازهر ، عبدالحمید بن بیان ، وهب بن بقیه و اسحاق بن شاهین استماعی ندارد و این ناظر به عدم حضور او در واسط است. استماع وی از محمد بن اسماعیل واسطی (د ۲۵۸ق [۱۱۸]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۲۶۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) در بغداد رخ داده و محل استماعش از محمد بن وزیر واسطی (د ۲۵۷ق [۱۲۰]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۲۱۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) نامعلوم است.۳.۸ - در بغدادچنین مینماید که ترمذی در حدود سال ۲۴۲ق وارد بغداد شده، و چندی در آن شهر که یکی از فعالترین مراکز حدیث در آن عصر بوده، اقامت گزیده است. از پیشینیان، ابن نقطه به صراحت از سفر او به بغداد سخن گفته است، [۱۲۱]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۹۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
در حالی که برخی از متأخران، با تکیه بر شواهدی، بر آناند که وی هیچگاه در بغداد حدیث نشنیده است. این گمان بر دو پایه استوار است: نخست اینکه ترمذی برخلاف انتظار از احمد بن حنبل ، رئیس محدثان بغداد در آن عصر استماعی ندارد و دیگر اینکه خطیب بغدادی نام او را در تاریخ بغداد نیاورده است. [۱۲۲]
شاکر، احمدمحمد، ج۱، ص۸۳، «ترجمةالترمذی»، در مقدمه الجامع الصحیح (نک : هم، ترمذی).
باید گفت: حدیث نشنیدن او از احمد، از آن روست که احمد در ۲۴۱ق/۸۵۵م، سالی پیش از ورود ترمذی به بغداد درگذشته بود؛ اما دربارۀ علت ذکر نشدن او در تاریخ بغداد، باتوجه به استماع ترمذی از مشایخ پرشمار بغدادی، تنها میتوان گفت که نسیانی رخ داده است.برای گمانهزنی ورود ترمذی به بغداد، باید گفت: از سویی او از هارون بن عبدالله بزار (د ۲۴۳ق [۱۲۳]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۴۶۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، محدث بغدادی و ولید بن شجاع سکونی (د ۲۴۳ق [۱۲۴]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۵۸۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، محدث کوفی مقیم بغداد استماع داشته، و از سوی دیگر، محضر محدثانی چون احمد بن حنبل و خلیل بن عمرو ثقفی (د ۲۴۲ق) از محدثان معتبر بغداد را [۱۲۵]
ابن ماجه، محمد، ج۱، ص۲۰۹، السنن، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، قاهـره، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م.
که شاید انتظار میرفته مورد توجه ترمذی قرار گیرد، از دست داده است.به هر روی، از مشایخ ترمذی در بغداد، باید به کسانی چون احمد بن منیع بغوی (د ۲۴۴ق [۱۲۷]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۸۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) که احادیث بسیاری از او شنیده است، ابوعلی حسن بن عرفه عبدی (د ۲۵۷ق [۱۲۸]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۱۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، ابوعلی حسن بن محمد زعفرانی (د ح۲۶۰ق [۱۲۹]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۰۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) و ابوالفضل عباس بن محمد دوری (د ۲۷۱ق [۱۳۰]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۳۵۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) اشاره کرد. او در همین برهه در بغداد، با محمد بن شجاع بغدادی مشهور به ابن ثلجی ، از بزرگان مذهب حنفی نیز آشنا شده، و از وی بهرههایی گرفته است. [۱۳۱]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۱۹۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
بغداد مرکز گردهمایی محدثانی از سرزمینهای گوناگون بود و هم در آنجاست که وی امکان یافته تا مشایخی از مراکزی که وی بدانجا سفری نداشته، حتی شهرهایی از خراسان را درک کنـد. در این شمـار باید کسانی چون ابراهیم بن عبدالله هروی (د ۲۴۴ق [۱۳۳]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۱۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، سعید بن یعقوب طالقانی (د ۲۴۴ق [۱۳۴]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۵۲۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، حسن بن احمد بن ابی شعیب حرانی (د ح۲۵۰ق [۱۳۵]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۲۴۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) و محمد بن اسحاق صغانی (د ۲۷۰ق [۱۳۶]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۲۸۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) را نام برد.۳.۹ - در ریترمذی پس از چندی اقامت در بغداد، آهنگ بازگشت به خراسان کرد. حضور ترمذی در بغداد با قصدی برای اقامت طولانی همراه نبوده، و چنین مینماید که وی بدان، جز به عنوان بخشی از سفر حج خود نمینگریسته است. تاب و شکیب دور ماندن از وطن، در ترمذی چندان قوی نبوده است که وی را به گردش در سرزمینهای دورتر اسلامی وا دارد. بهترین شاهد بر این دعوی آن است که وی هرگز در استماعاتش، از شهرهای واقع بر راه حجاز به خراسان دور نشده، و همچون بسیاری از محدثان آن عصر، هیچ سفری به شام ، مصر و بلاد جزیره نداشته، و در ایران نیز، از شهرهای بیرون از مسیر، چون اصفهان ، دیدن نکرده است. بر پایه مجموع قراین، چنین مینماید که ترمذی در حدود سال ۲۴۳ق/۸۵۷م وارد ری شده باشد. ظاهراً نزدیک به سالی در ری درنگ داشته، و در همین فرصت از محدث برجسته آن دیار، محمد بن حمید رازی (د ۲۴۸ق) احادیثی پرشمار شنیده است. [۱۳۸]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۷۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
همچنین از استاد جوانتر ری، ابوزرعه رازی (د ۲۶۴ق) در زمینه نقد حدیث و رجال بهرۀ فراوان جسته، و در بسیاری از مواضع جامع، نظریات ابوزرعه را در مقایسه با بخاری [۱۳۹]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۳۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۱۴۰]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۶۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و گاه بهطور مستقل مطرح ساخته است، [۱۴۱]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۷۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۱۴۲]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۴۰۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
آموختههایی که به هر روی نیازمند زمانی بسنده بوده است.عالم برجسته دیگر رازی، ابوحاتم در ۲۴۲ق از ری خارج شده، و در ۲۴۵ق بدان شهر بازگشته است [۱۴۳]
ابن ابیحاتم، عبدالرحمان، ج۱، ص۳۶۰، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
این نکته هم عدم دسترسی ترمذی به ابوحاتم را توجیه میکند و هم به تخمین زمان حضور ترمذی در ری یاری میرساند.۳.۱۰ - در نیشابورحضور ترمذی در نیشابور را باید در حدود سال ۲۴۴ق گمانه زد؛ آنچه به این تخمین یاری میرساند، استماع او از محمد بن رافع قشیری (د ۲۴۵ق [۱۴۴]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۲۷۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) و ابوعبدالله احمد بن نصر نیشابوری (د ۲۴۵ق [۱۴۵]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۱۹۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
)، محدثان برجسته نیشابور است. از دیگر مشایخ او در آن شهر، باید محمد بن یحیی ذهلی (د ۲۵۸ق [۱۴۶]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۴۱۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) را نام برد که رئیس محدثان آن شهر بوده است. ظاهراً ملاقات او با مسلم بن حجاج (د ۲۶۱ق) صاحب صحیح نیز در همین سفر رخ داده است، اما به سبب نزدیکی در طبقه، ترمذی جز یک بار در جامع خود، حدیثی از او نقل نکرده است. [۱۴۷]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۷۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
اینکه گفته میشود وی از اسحاق بن ابراهیم بن راهویه ، عالم مروزی مقیم نیشابور [۱۴۸]
ذهبی، محمد، ج۱۱، ص۳۵۸-۳۵۹، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
استماع حدیث داشته، بر پایه سندی در الجامع [۱۵۰]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۱۳۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
است که در آن وی با تعبیر «اخبرنی» نکتهای را از اسحاق بن ابراهیم نامی نقل کرده است. ترمذی خود در جامع، به وضوح به نقل با واسطهاش از اسحاق ابن راهویه تأکید کرده، [۱۵۱]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۷۳۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و شیخ یاد شده در سند، اسحاق بن ابراهیم ابن شهید بصری است. [۱۵۲]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۲۶۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
به نظر میرسد، مطالب نقل از حاکم توسط ذهبی دربارۀ ترمذی، برگرفته از شرح حالی باشد که حاکم در کتاب مفقودش تاریخ نیسابور برای ترمذی آورده، و مناسبت آن همین حضور وی در آن شهر بوده است. ۳.۱۱ - بازگشت به ترمذدور نیست که ترمذی در راه بازگشت به ترمذ، بار دیگر در مرو توقفی داشته است؛ بسیار محتمل است که دانشاندوزی نزد برخی از مشایخ متأخر مرو، همچون سلیمان بن معبد سنجی (د ۲۵۷ق [۱۵۴]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۲۸۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) و علی بن خشرم مروزی (د۲۵۷ یا ۲۵۸ق [۱۵۵]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۵۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) در همین سفر صورت گرفته باشد. در همین دوره از زندگی در ترمذ است که وی امکان یافته تا با برخی از عالمان معاصر خود، همچون مکتوم بن عباس ترمذی و محمد بن اسماعیل ترمذی مذاکرۀ علمی داشته باشد. به هر روی، روایت وی از آنان از مقوله روایت از اقران بوده است. [۱۵۶]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۳۸۲، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۱۵۷]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۱۰۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
۳.۱۲ - در سمرقندترمذی گویا در اواخر دهه ۲۴۰ق، سفری به سمرقند داشته است. وی در این سفر از رجال پرشهرت سمرقند چون عبد بن حمید بن نصر کسی (د ۲۴۹ق [۱۵۸]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۳۷۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) و عبدالله بن عبدالرحمان دارمی (د۲۵۵ق [۱۵۹]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۶۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) بهرۀ فراوان گرفته، و افزون بر آن، با برخی شیوخ جوانتر، چون ابومزاحم سباع بن نضر بکری (د ۲۶۹ق [۱۶۰]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۳۱۲، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
) و عبدالله بن عبدویه بخاری (د ۲۸۶ق [۱۶۱]
نسفی، عمر، ج۱، ص۳۲۶، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
) نیز مذاکراتی داشته است. [۱۶۲]
نسفی، عمر، ج۱، ص۲۳۱، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۶۳]
عمر، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
هم از اینرو ست که ابوسعید ادریسی در تاریخ سمرقند، شرح حالی برای او گشوده بوده است. [۱۶۴]
ابن قیسرانی، محمد، ج۱، ص۲۲، شروط الائمةالستة، به کوشش طاهر سعود، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰.
[۱۶۵]
اسعردی، عبید، ج۱، ص۳۱-۳۲، فضائل الکتاب الجامع للترمذی، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۹ق.
۴ - دورۀ تعلیماز دست رفتن بسیاری از منابع تاریخی مربوط به ماوراءالنهر، و اینکه ترمذی دورۀ تعلیم خود را تماماً در آن منطقه سپری کرده، تاریخگذاری دورۀ اخیر از زندگی وی را با اشکالی جدی روبهرو ساخته است؛ تا جایی که به تألیف کتاب مشهور جامع مربوط میشود، به هر روی با تکیه بر اسانید روایی این کتاب، باید گفت که تألیف آن با قاطعیت به پس از پایان دورۀ سفرهای او باز میگردد. در این صورت میتوان تصور کرد که وی با پایان یافتن سفرهای تحصیلیاش در حدود سال ۲۵۰ق/۸۶۴م، به گردآوری جزوات حدیثی خود و تدوین آثارش روی آورده است، اگرچه ابزار دیگری در دست نیست که بتواند زمان تألیف جامع را بهطور دقیقتری معین سازد. به هر روی به نظر میرسد تا ۲۶۵ق/۸۷۹م، یعنی سالی که محبوبی اصلیترین راوی جامع ترمذی برای استماع از وی به ترمذ کوچیده، کار تألیف جامع به پایان رسیده بوده است. از نظر آموزش حدیث، ترمذی به روش معمول نزد محدثان، در طی سفرهای تحصیلی خود نیز گاه حدیث میگفت، تا حدی که حتی استادش بخاری یک مورد حدیثی را از وی شنید که برای او ناآشنا بود. ترمذی خود به این امر در گوشهای از کتاب جامع اشاره کرده، [۱۶۸]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۶۴۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و از سوی پسینیان همواره به عنوان مایه فخری برای او مطرح شده است. [۱۶۹]
اسعردی، عبید، ج۱، ص۴۰، فضائل الکتاب الجامع للترمذی، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۹ق.
[۱۷۱]
مبارکفوری، محمد عبدالرحمان، ج۱، ص۲۶۸، تحفةالاحوذی، بیروت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
با اینهمه، بخش اصلی تعلیم ترمذی را باید پس از ۲۵۰ق تا هنگام وفات او تلقی کرد؛ برههای که براساس قراین، بخش مهمی از آن در موطنش ترمذ گذشته است. از میان شاگردان و راویان ترمذی، دربارۀ احمد بن علی بن حسنویه المقرئ (د ح۳۴۰ق) گفته شده که برای استماع از ترمذی و فراگیری تألیفات او، نزد ترمذی کوچیده است؛ تعبیری که ظاهر آن به سفر به ترمذ دلالت دارد. [۱۷۲]
سمعانی، عبدالکریم، ج۲، ص۲۲۲، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
ابوالعباس محمد بن احمد بن محبوب مروزی مشهور به محبوبی اصلیترین راوی جامع ترمذی نیز در ۲۶۵ق برای استماع از ترمذی به این شهر درآمده است [۱۷۴]
برای سفر محبوبی، نک:ج۱۵، ص۵۳۷، ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(برای روایت محبوبی از ترمذی به این منابع رجوع کنید. [۱۷۵]
حاکم نیشابوری، محمد، ج۱، ص۳۶۹، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۰م، ۱۳۹۰۰.
[۱۷۶]
حاکم نیشابوری، ج۱، ج۱، ص۴۳۶، ص۴، محمد، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۰م، ۱۳۹۰۰.
[۱۷۷]
حاکم نیشابوری، محمد، ج۱، ص۴۳۸، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۰م، ۱۳۹۰۰.
[۱۷۸]
ابن نقطه، محمد، ج۲، ص۱۳۴، تکملةالاکمال، به کوشش عبدالقیوم عبدریب النبی، مکه، ۱۴۱۰ق.
البته ترمذی در همین دورۀ تعلیم، سفرهایی به شهرهای مهم ماوراءالنهر و خراسان انجام داده بود که باتوجه به دانستهها دربارۀ شاگردان، زمان آن باید نزدیک به وفات او، یعنی در دهۀ ۲۷۰ق بوده باشد. در این میان، نخست باید به سفر بخارا اشاره کرد؛ غنجار در کتاب خود با عنوان تاریخ بخارا، به این نکته تصریح کرده که ترمذی سفری برای تعلیم به بخارا داشته، و در آنجا حدیث گفته است. به نظر میرسد استماع حسین بن یوسف فربری از ترمذی در همین سفر رخ داده باشد. [۱۸۰]
ابن عدی، عبدالله، ج۱، ص۲۱۸، الکامل، به کوشش یحیی مختار غزاوی، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
[۱۸۱]
ابن عدی، عبدالله، ج۱، ص۲۳۹، الکامل، به کوشش یحیی مختار غزاوی، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
[۱۸۲]
سمعانی، عبدالکریم، ج۴، ص۳۶۰، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
طیف وسیعی از شاگردان و راویان سمرقندی یا مقیم آن شهر که برخی از آنان راوی جامع ترمذی نیز هستند، حکایت از آن دارد که ترمذی چندی نیز در اواخر عمر در آنجا حدیث گفته است؛ از آن شمارند: ابوبکر احمد بن اسماعیل سمرقندی، [۱۸۳]
نسفی، عمر، ج۱، ص۲۸۸، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
بکر بن سعید مؤذن کاغذی، [۱۸۵]
نسفی، عمر، ج۱، ص۱۰۰، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
بکر بن محمد بن مسعود قرشی، [۱۸۶]
نسفی، عمر، ج۱، ص۱۱۱، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۸۷]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۴۶۰، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
عبدالرحمان بن فتح سراج، [۱۸۸]
نسفی، عمر، ج۱، ص۳۵۴، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
علی بن عمر وذاری، [۱۸۹]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۱۱، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۹۰]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۵۷، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۹۱]
سمعانی، عبدالکریم، ج۴، ص۴۹، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۱۹۲]
سمعانی، عبدالکریم، ج۵، ص۵۸۱، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
محمد بن اسحاق رشادی، [۱۹۳]
سمعانی، عبدالکریم، ج۳، ص۶۸، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
ابوسلمه نضر بن رسول بَردادی، [۱۹۴]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۳۱۲، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
محمد بن محمد بن حسان ماتُرینی، [۱۹۵]
سمعانی، عبدالکریم، ج۵، ص۱۵۵، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
ابوبکر محمد بن نضر اسمیثنی، [۱۹۶]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۱۵۶، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
ابولیث نصربن فتح اِشتبخَنی [۱۹۷]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۱۶۴، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
و محمد بن سهل غزال. [۱۹۸]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۴۶۰، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۱۹۹]
برای تعلق او به سمرقند، نک: ج۴، ص۵۹، خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق، ۱۳۹۰۰.
برخی از رجال مهاجر به سمرقند نیز چون محمد بن محمد بن یحیی هروی قراب [۲۰۱]
برای اقامت او در سمرقند، نک، ج۱، ص۱۲۷، ابن قیسرانی، محمد، المؤتلف و المختلف، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
و هیثم بن کلیب چاچی [۲۰۲]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۲۹، ادب الاملاء والاستملاء،ترمذی، محمد، ج۱، ص۷۷، به کوشش ماکس وایسوایلر، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م، ۱۳۹۰۰.
[۲۰۳]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۱۱۶، ادب الاملاء والاستملاء، به کوشش ماکس وایسوایلر، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م، ۱۳۹۰۰.
[۲۰۴]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۴۰۵، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۲۰۵]
ابن اثیر، علی، ج۱، ص۲۴، اسد الغابة، قاهره، ۱۲۸۰ق، ۱۳۹۰۰.
ظاهراً در سمرقند فرصت دانشاندوزی نزد ترمذی را یافتهاند.شمار بسیار راویان اهل نسف نیز قرینهای بر این امر است که ترمذی چندی نیز در نسف به تدریس اشتغال ورزیده است و ظاهراً از همینرو ست که ابوالعباس مستغفری شرح حال او را در تاریخ نسف گنجانیده است از آن شمارند: احمد بن یوسف نسفی ، [۲۰۸]
خطیب بغدادی، احمد، ج۱، ص۳۷۸، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق، ۱۳۹۰۰.
اسد بن حمدویه ورثینی، [۲۰۹]
سمعانی، عبدالکریم، ج۵، ص۵۸۸، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
حمّاد بن شاکر وراق ، [۲۱۰]
سمعانی، عبدالکریم، ج۵، ص۲۳۹، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۲۱۱]
سمعانی، عبدالکریم، ج۵، ص۶۱۷، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
داوود بن نصر بن سهیل پزدوی ، [۲۱۲]
نسفی، عمر، ج۱، ص۱۵۲، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
برادر وی عبدالله، [۲۱۳]
نسفی، عمر، ج۱، ص۳۲۷، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۱۴]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۳۴۰، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
زکریا بن حسین نسفی، [۲۱۵]
نسفی، عمر، ج۱، ص۱۷۷، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
عبد بن محمد بن محمود نسفی، [۲۱۶]
نسفی، عمر، ج۱، ص۴۵۳، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۱۷]
سمعانی، عبدالکریم، ج۵، ص۶۷۹، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
عبدالعزیزبن محمد نسفی ، [۲۱۸]
نسفی، عمر، ج۱، ص۴۲۴، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
ابوجعفر محمد بن احمد نسفی، محمد بن سفیان بن نَضر امین، محمد بن محمود بن عنبر نسفی، [۲۲۱]
نسفی، عمر، ج۱، ص۴۴۱، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
محمد بن مکی بن نوح نسفی، مکحول بن فضل نسفی ، مکی بن نوح نسفی ، نصر بن محمد بن سَبرۀ شیرکثی و مسبح بن ابیموسی کاجَری. [۲۲۸]
برای ذکر جمعی از آنان، نک:ج۱۳، ص۲۷۲، ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۵ - شخصیت رجالیبا وجود شهرت بسیار ترمذی در جهان حدیث اهل سنت ، منابع متقدم کمتر به ارزیابی شخصیت رجالی او برخاستهاند. محبوبی راوی اصلی جامع، وی را با تعبیر «حافظ» یاد میکرده، [۲۲۹]
ابن خیر اشبیلی، محمد، ج۱، ص۱۱۸، فهرسة، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
و همین تعبیر در اسانید و منابع پسین شهرتی عام یافته است.در سدۀ ۴ق، ابن حبان با آوردن او در کتاب الثقات، عملاً توثیق او را یادآور شده، اما به لفظ توضیحی در اینباره نیفزوده است. حاکم نیشابوری به نقل از عمر بن علک ، یادآور شده است که بخاری پس از درگذشت، در دانش و حفظ از یکسو و در ورع و زهد از سوی دیگر جانشینی به پایه ترمذی نداشته است. [۲۳۱]
[http://lib.eshia.ir/۴۰۳۸۴/۱۳/۲۷۳/الحَاكِمُ ذهبی، محمد، ج۱۳، ص۲۷۳) اشاره کرد. او در همین برهه در بغداد، با محمد بن شجاع بغدادی مشهور به ابن ثلجی ، از بزرگان مذهب حنفی نیز آشنا شده، و از وی بهره ذهبی، محمد، ج۱۳، ص۲۷۱، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. mistakemistake، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.]
همو در معرفة علوم الحدیث، ذکر ترمذی را کنار کسانی چون ابوداوود سجستانی به عنوان برجستهترین محدثان متأخر به عصر خود آورده است. [۲۳۲]
حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص۸۴، به کوشش معظم حسین، بیروت، ۱۳۹۷ق/ ۱۹۷۷م.
ابوسعد ادریسی نیز ترمذی را «یکی از پیشوایان شایسته اقتدا در دانش حدیث» شمرده، و با اشاره به جامع، آن را تألیف مردی عالم و «متقن» دانسته است که در حفظ به او مثل زده میشود. [۲۳۳]
ابن قیسرانی، محمد، ج۱، ص۲۲، شروط الائمةالستة، به کوشش طاهر سعود، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰.
[۲۳۴]
اسعردی، عبید، ج۱، ص۳۱، فضائل الکتاب الجامع للترمذی، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۹ق.
در سدۀ ۵ق، لحن گفتار دربارۀ ترمذی، احترامی افزونتر یافته است. خلیلی او را ثقه، «متفق علیه» و مشهور به امانت و علم وصف کرده است. خواجه عبدالله انصاری (د ۴۸۱ق) نیـز در ستایش از ترمذی و کتاب جامع او، این کتاب را از جهت شمـول فائده و طیف وسیـع مخاطبان، سودمنـدتر از صحیح بخاری و مسلم شمرده است. [۲۳۶]
ابن قیسرانی، محمد، ج۱، ص۲۰-۲۱، شروط الائمةالستة، به کوشش طاهر سعود، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰.
۶ - گرایشهای مذهبیبا وجود آنکه اطلاعات ابن ندیم محدود بوده است، اما دربارۀ تعلق مذهبی ترمذی، به دقت او را در شمار فقیهان اصحاب حدیث آورده است. [۲۳۷]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۸۹.
اطلاعات ثبت شده دربارۀ زندگی ترمذی به اندازهای نیست که به چالشهای اعتقادی او در ماوراءالنهر نیز اشارهای رفته باشد. به هر روی، مهمترین منبع برای سخن گفتن دربارۀ عقاید ترمذی کتاب جامع اوست که در دو «کتاب» آن با عناوین کتاب «القدر» و کتاب «الایمان» (شم۳۳، ۴۱)، ترمذی از مواضع معمول اصحاب حدیث در نفی قدر و دخیل بودن عمل در ایمان دفاع کرده است. همچنین کتاب «المناقب» از جامع (کتاب۵۰)، جایگاه مناسبی برای ارائه موضعی اعتدالگرا دربارۀ صحابه است؛ وی از یکسو بر فضایل اهل بیت علیهمالسلام تأکید کرده، و از سویی دیگـر در ذکر مناقب عشرۀ مبشره به تفصیل پرداخته است. [۲۳۸]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۷-۲۹، تسمیه اصحاب رسولالله (ص)، به کوشش عمادالدین احمد حیدر، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، ۱۳۹۰۰.
کتاب «الفتن» (شم ۳۴) عملاً مجالی برای تکمیل مباحث مربوط به امامت، محکوم کردن قیام به سیف و لزوم جماعت بوده است.کتابهای «صفةالقیامة»، «صفةالجنة» و «صفةالنار» (شم ۳۸-۴۰) نیز از سویی مقدمهای بر مباحث زهد، و از سوی دیگر ردیهای بر دیدگاههای متکلمان مخالف در باب مخلوق نبودن بهشت و جهنم بودهاند. افزون بر آن، ترمذی گاه به مناسبت در بخشهای دیگر از جامع، به منازعات اعتقادی پرداخته است؛ از آن جمله باید به گشودن بحثی در باب امکان رؤیت خداوند در کتاب «صفةالجنة» [۲۳۹]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۶۸۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و تبیین احادیث نزول رب در کتاب الزکاة» [۲۴۰]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۵۰-۵۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
است.۶.۱ - رویارویی با فرقدر رویارویی با فرق، احادیث و اشاراتی آشکارا در ابراز مخالفت با خوارج ، [۲۴۱]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۴۸۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
قدریه و مرجئه [۲۴۲]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۴۵۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
دیده میشوند، اما دربارۀ جهمیه شرایط ویژه در جامع دیده میشود؛ از آنجا که به روزگار ترمذی، مذهب جهمیه در ماوراءالنهر و بهویژه ترمذ از نفوذی چشمگیر برخوردار بوده است، گویی ترمذی رد دیدگاههای آنان به حدیث را وظیفهای مهم برای خود میانگاشته است. [۲۴۴]
برای اشارهای، نک: ج۴، ص۶۱۱، ترمذی، محمد، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
وی در موضعی از کتاب در باب احادیث صفات، از قول مشهور نزد «اهل سنت و جماعت» دربارۀ اثبات این صفات بدون سخن از «کیف»، دیدگاه جهمیه مبنی بر انکار این احادیث و تشبیه دانستن آنها را به نقد گرفته است. او در ضابطهای که ارائه داده، تشبیه را آنگاه محقق میداند که برای صفات، کیفیتی لحاظ گردد. [۲۴۵]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۵۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
اتخاذ همین مواضع است که در دورههای پسین، ترمذی را به عنوان یکی از عالمان پایبند به شعائر اعتقادی اصحاب حدیث مطرح ساخته است. [۲۴۶]
لالکایی، هبةالله، ج۱، ص۴۸، اعتقاد اهل السنة، به کوشش احمد سعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق.
[۲۴۷]
ذهبی، محمد، ج۱، ص۱۴۷، العلو للعلی الغفار، به کوشش عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
۶.۲ - مذهب مشایخ ترمذیبسیاری از مشایخ بهویژه کوفی ترمذی، دارای گرایشهای شیعیاند و در میان شیوخ او حتی نام کسی چون عباد بن یعقوب رواجنی دیده میشود [۲۴۸]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۳۸۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
که از رجال امامیه است. با وجود آنکه طوسی او را از اهل سنت انگاشته، [۲۴۹]
طوسی، محمد، ج۱، ص۱۴۵، الفهرست، به کوشش محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
رجالشناسان اهل سنت چون ابن حبان ، ابن عدی و دارقطنی [۲۵۱]
ابن عدی، عبدالله، ج۴، ص۳۴۸، الکامل، به کوشش یحیی مختار غزاوی، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
و از امامیه غضائری [۲۵۳]
نجاشـی، احمد، ج۱، ص۲۹۳، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
بر تعلق او به مکتب امامیه صحه گذاردهاند.۶.۳ - رویارویی با مذهب حنفیبـا تـوجـه بـه غـالب بـودن مذهب اعتقادی ـ فقهی حنفی در ماوراءالنهر سدۀ ۳ق، رویارویی ترمذی با این مذهب درخور توجه است. او به ندرت در جامع، از ابوحنیفه و پیروان او یاد کرده، و بیشتر لحن کاملاً انتقادی گرفته است. [۲۵۴]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۶۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۲۵۵]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۴۴۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۲۵۶]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۲۵۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
استماع و روایت ــ هرچند نادر ــ او از برخی مشایخ مذهب حنفی چون صالح بن محمد ترمذی [۲۵۷]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۶۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و محمد بن شجاع ابن ثلجی ، [۲۵۸]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۱۹۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۲۵۹]
ترمذی، الشمائل المحمدیة، ج۱، ص۹۹، به کوشش سیدبن عباس جلیمی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
شاخصترین چهرههای حنفی در سمرقند و بغداد ، حکایت از آن دارد که وی در عین پرهیزی که در روایت از آنان داشته، در محافل حنفیان شرکت میجسته، و با شخصیتهای این مذهب مرتبط بوده است. شاید سبب روایت نکردن وی از ابراهیم بن یوسف بلخی (د ح۲۴۰ق)، بهرغم امکان استفاده و اینکه نسایی از وی استماع کرده است، شهرت ویژۀ وی به مُرجی بودن باشد. به هر روی، شاید انتظار مواضعی تندتر از آنچه ترمذی اتخاذ کرده است و پرهیزی بیشتر از غیر اصحاب حدیث، موجب شده است تا برخی از عالمان تندرو اصحاب حدیث، چون ابن منده ، با وجود پذیرش ترمذی به عنوان عالمی متعلق به این مکتب اعتقادی، او را در فهم احادیث اعتقادی، در رتبهای پایینتر از بخاری، مسلم، ابوداوود و نسایی جای دهند. [۲۶۲]
ابن منده، محمد، ج۱، ص۴۳، فضلالاخبار و شرح مذاهب اهل الآثار و حقیقةالسنن، به کوشش عبدالرحمان فریوایی، ریاض، ۱۴۱۴ق.
[۲۶۳]
ابن منده، محمد، ج۱، ص۳۵۵، الایمان، به کوشش علی ابن محمد بن ناصر فقیهی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م، ۱۳۹۰۰.
۷ - دانش او در حدیثآنچه ترمذی را در تاریخ فرهنگ اسلامی به شخصیت ماندگاری مبدل ساخته، دانش او در زمینه حدیث و حاصل آن در کتاب جامع به مثابه یکی از صحاح سته است. ذهبی یادآور شده است که این کتاب، به خوبی بر پیشوایی (او در حدیث) و بر حافظ بودن وی دلالت دارد. [۲۶۵]
ابن عربی، محمد، ج۱، ص۵، عارضةالاحوذی، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
تقید ترمذی به اینکه پس از یادکرد هر حدیث، اشاره کند که در این زمینه از کدام صحابه حدیثی دیگر نقل شده است، از سویی بر سودمندی کتاب او افزوده، و از سوی دیگر گسترۀ آگاهی او بر حدیث را بازنموده است.ترمذی از اسانیدی عالی برخوردار بوده، و عالیترین اسانید ارائه شدۀ او در جامع، اسانیدی است که با ۳ واسطه او را به پیامبر صلیاللهعلیهوآله پیوسته است. [۲۶۶]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۵۲۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۲۶۷]
کاندهلوی، اشفاق الرحمان، ج۱، ص۳، الطیب الشذی علی جامع الترمذی، پیشاور، ۱۳۴۴ق.
البته شمار اندک ثلاثیات و حدود ۱۷۰ حدیث از رباعیات، یا احادیثی که با ۴ واسطه از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده است، همواره ترمذی را برای محدثان، پراهمیت میساخته، و همین امر زمینهای برای تألیف مجموعهای با عنوان رباعیات جامعالترمذی بوده است. [۲۶۸]
رودانی، محمد، ج۱، ص۲۵۳، صلةالخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۷.۱ - ویژگی ترمذی در تدوین جامعبر مبنای مقایسهای میان صحاح سته، باید گفت: برجستهترین ویژگی ترمذی در تدوین جامع، همراه کردن مخاطب با خود در ارزیابی حدیث است. ترمذی تنها گردآورنده از میان ۶ تن است که به جای پیشفرض گرفتن یک «شرط» و گزینش احادیث بر اساس شرط مضیّق، مخاطب را با طیفی وسیع، اما ارزیابی شده از احادیث مواجه ساخته است. کسانی چون ابن قیسرانی و حازمی که دربارۀ شروط کتب سته سخن گفتهاند، به این چند سطحی بودن شرط ترمذی اشاره کرده، و آن را در ۴ سطح بازشناختهاند. ۷.۲ - شیوه گزینش احادیثبالاترین سطح گزینش ترمذی، شرط مشترک بخاری و مسلم است، اما نازلترین سطح گزینش وی، از سطح ابوداوود سهلتر و واسعتر است. [۲۶۹]
ابن قیسرانی، محمد، ج۱، ص۱۷، شروط الائمةالستة، به کوشش طاهر سعود، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰.
[۲۷۰]
حازمی، محمد، ج۱، ص۵۸، «شروط الائمةالخمسة»، همراه شروط الائمه السته ابن قیسرانی، به کوشش طاهر سعود، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۲۷۱]
سیوطی، تدریب الراوی، ج۱، ص۱۳۱، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
همین گزینش چندسطحی موجب شده است تا ترمذی، در ذیل هر حدیث، ارزیابی خود از درجه اعتبار آن را تبیین نماید.با وجود برخورد چندسطحی با گزینش حدیث، همچنان برخی از احادیث در سطحی پنجم از اعتبار بودهاند که ترمذی آنها را در جامع خود ثبت نکرده، اما آن درجه از اعتبار را برای آنها قائل بوده است که در الشمائل المحمدیة ثبت نماید. این نکتهای است که رجالیان بدان توجه کرده، و در ارزیابی رجال، برای شخصیتهایی که ترمذی در الشمائل از آنان حدیث آورده، ارزش خاص، اما نازلتر از جامع قائل شدهاند. [۲۷۵]
ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۵۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
[۲۷۶]
ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۳۷۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
[۲۷۷]
ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۴۰۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
[۲۷۸]
برای العلل الکبیر، نک:ج۲، ص۱۲۷، مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
[۲۷۹]
برای العلل الکبیر، نک، ج۳۰، ص۶۱، مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
۷.۳ - دیدگاه ذهبیذهبی با وجود ستایش از ترمذی، در مجموع ارزیابیهای او را با تردید مینگریسته، و آن را در حد « تساهل » میانگاشته است. او ترمذی را متهم کرده که در پذیرش احادیث سختگیر نبوده، و در تضعیف حدیث، شخصیت قاطعی نداشته است. در مواردی نیز حکم ترمذی به «صحیح» یا «حسن» بودن یک حدیث را به دور از ضابطه شمرده، و حتی مدعی شده است که عالمان بر تصحیح ترمذی اعتماد ندارند. همین اظهار نظرهای ذهبی موجب آن شده است که در سدههای پسین، عالمان حدیث با تکرار انتقادهایی اینچنین دربارۀ اعتماد ترمذی بر برخی رجال، در اینباره بحث کنند که جامع ترمذی از حیث صحت، آیا پس از ابوداوود و پیش از نسایی، یا پس از هر دو جای دارد؟. [۲۸۳]
سیوطی، تدریب الراوی، ج۱، ص۱۷۱، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۲۸۴]
مناوی، محمد عبدالرئوف، ج۱، ص۳۳، فیض القدیر، به کـوشش احمد عبدالسـلام، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
۷.۴ - تفاوت ضابطه در ارزیابی حدیثاگرچه این سخنان، ناظر به موضع ذهبی و تنها طیفی از عالمان قبضگرا در تصحیح حدیث است، اما به هر روی باید توجه داشت که این اختلافات تا اندازهای به برداشتهای مختلفی بازمیگردد که در سدههای ۳ و ۴ق، میان محافل خراسان، ماوراءالنهر و عراق دربارۀ چیستی حدیث صحیح وجود داشته است و آنچه ذهبی تساهل خوانده ــ مانند نقدی که وی بر امثال حاکم نیشابوری و ابن حبان داشته است ــ میتواند نوعی تفاوت ضابطه در ارزیابی حدیثصحیح و نهتنها تشخیص آن بوده باشد. ۷.۵ - دانش نقد حدیث و رجالدر زمینه نقد حدیث و رجال، آنچه که ترمذی خود به اصطلاح عصرش «العلل فی الاحادیث و الرجال و التاریخ» خوانده، اطلاعات کوتاه، اما کارآمدی دربارۀ تعلقش به پیشینیان به دست داده است. وی خود یادآور شده که بیشترین دانش در نقد رجال را مرهون بخاری است و نقلقولهای فراوانش از بخاری نیز نشان از آن دارد که وی سخت تحت تأثیر آموزشهای بخاری بوده است. [۲۸۵]
دربارۀ نمونه سؤالات او از بخاری در بیرون جامع و العلل، نک، ج۹، ص۳۸۹۲، ابن عدیم، عمر، بغیةالطلب، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۸م.
در ردۀ پسین، ترمذی خود از آموزش رجالی یاد میکند که از دارمی و ابوزرعه رازی دریافت کرده که موارد پرشماری از آن نیز در جامع بازتاب یافته است. [۲۸۶]
ترمذی، محمد، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۲۸۷]
ترمذی، العلل، ترتیب ابوطالب قاضی، به کوشش صبحی سامرایی و دیگران، بیروت، ۱۴۰۹ق.
از رجال پیشین نیز ترمذی به اقوال احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه توجهی ویژه داشته است. [۲۸۸]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
ترمذی فارغ از آنچه از شیوخ خویش فرا گرفته، خود نیز دارای آراء مستقل در نقد رجال بوده، و چنانکه خلیلی تعبیر کرده، او در جرح و تعدیل صاحب سخن بوده است. نمونه این نقدها در سراسر جامع و نیز در کتاب العلل بازتاب یافته است. دیدگاههای ترمذی به عنوان یک نقاد، در آثار رجالی پسین همواره مورد توجه بوده است. [۲۹۶]
ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۳۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
[۲۹۷]
ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
[۲۹۸]
ج۸۴، ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
افزون بر نقد، ترمذی اطلاعات مفید در شـرح حـال رجـال ــ آنچـه در آن عصر، تـاریخ خوانده میشده ــ در این دو اثر به دست داده است. [۲۹۹]
کلاباذی، احمد، ج۱، ص۹۰، رجال صحیح بخاری، به کوشش عبدالله لیثی، بیروت، ۱۴۰۷ق.
[۳۰۰]
کلاباذی، احمد، ج۱، ص۱۱۸، رجال صحیح بخاری، به کوشش عبدالله لیثی، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۷.۶ - نقد نحوۀ تحمل حدیثنقد نحوۀ تحمل حدیث از مباحثی است که برای ترمذی نیز مانند دیگر نقادان عصرش مورد توجه بوده است، اما ترمذی در اینباره دارای توجهات ویژهای است. از جمله ترمذی به طول صحبت عنایت خاصی داشته، و برخی سماعات را به سبب کوتاه بودن صحبت راوی با شیخ و ملحقشدنش به شیخ در اواخر تعلیم نقد کرده است. [۳۰۱]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
به نظر میرسد ترمذی این نکتهبینی در سماع را دربارۀ اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز معمول داشته، و بارها به نقد حدیثی از باب مستقیم بودن سماع از پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرداخته [۳۰۳]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و به تکرار در جامع به نقد احادیث از حیث مرفوع یا موقوف بودن برخاسته است. شاید همین توجه ویژۀ او زمینهساز تألیف کتاب تسمیة اصحاب رسولالله صلیاللهعلیهوآله بوده که از نخستینها در نوع خود است.۷.۷ - علل حدیثترمذی در مطالعه علل حدیث، نظام اصطلاحی خاصی را پدید آورده که گاه تفاوتهای آن با اصطلاح دیگران، مورد توجه عالمان حدیث قرار گرفته است. به عنوان نمونه، تعبیر «غریب من هذا الوجه» ازجمله تعبیرهای کلیدی در جامع ترمذی است که خاص خود اوست و معنای آن در کتب مصطلح الحدیث تبیین شده است. [۳۰۴]
ابن صلاح، عثمان، ج۱، ص۱۶۳، علوم الحدیث (المقدمة)، به کوشش صلاح ابن محمد بن عویضه، بیروت، ۱۴۱۶ق.
[۳۰۵]
ابن جماعه، محمد، ج۱، ص۵۶، المنهل الروی، به کوشش محییالدین عبدالرحمان رمضان، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
ترمذی، برخلاف مشهور، نسخ را درشمار اقسام علت حدیث طبقهبندی کرده است. [۳۰۶]
ابن صلاح، عثمان، ج۱، ص۷۳، علوم الحدیث (المقدمة)، به کوشش صلاح ابن محمد بن عویضه، بیروت، ۱۴۱۶ق.
[۳۰۷]
ابن جماعه، محمد، ج۱، ص۵۲، المنهل الروی، به کوشش محییالدین عبدالرحمان رمضان، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
افزون بر آن، باید به تفاوتهای ظریف در معنای صحیح، حسن و غریب نزد ترمذی اشاره کرد که در کتب مصطلح الحدیث و شروط الائمه، به برخی زوایای آن پرداخته شده است. [۳۰۸]
ابن جماعه، محمد، ج۱، ص۳۵، المنهل الروی، به کوشش محییالدین عبدالرحمان رمضان، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۳۰۹]
سیوطی، تدریب الراوی، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۹، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۳۱۰]
سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۱۸۴، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۸ - جایگاه ترمذی در فقهابوالسعادات مبارک ابن اثیر یادآور شده که ترمذی در فقه دستی قوی داشته، [۳۱۱]
ابن اثیر، مبارک، ج۱، ص۱۱۴، جامع الاصول، به کوشش محمدحامد فقی، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۰م.
و ذهبی نیز جامع وی را دال بر گستردگی دانش او در فقه شمرده است. با وجود آنکه جامع در سدههای پسین، عموماً به عنوان کتابی در زمینه حدیث شناخته شده، اما این کتاب به هنگام تألیف، بیشتر به عنوان کتابی در فقه با رویکرد محدثانه و البته انتقادی نوشته شده است. عنوان اصلی کتاب آنگونه که توسط شاگردان ترمذی ضبط شده، «الجامع المختصر من السنن عن رسولالله صلیاللهعلیهوآله و معرفةالصحیح و المعلول و ما علیه العمل» [۳۱۳]
ابن خیر اشبیلی، محمد، ج۱، ص۱۱۷، فهرسة، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
به خوبی حکایت از این ویژگی دارد. با وجود آنکه وجود شماری از بخشهای غیرفقهی (بهویژه از کتاب ۲۸ بب)، کتاب ترمذی را از صورت یک «سنن» به معنای مصطلح خارج، و آن را به یک «جامع» مبدل ساخته است، اما ترمذی برخلاف دو جامع صحیح دیگر از بخاری و مسلم، کتاب خود را با فقه، و نه مباحث اعتقادی آغاز کرده است.۸.۱ - ارزش فقهی جامعابن عبدالبر به عنوان یک صاحبنظر از غرب جهان اسلام ، تصویر جالب توجهی از ارزش فقهی جامع ارائه کرده است؛ وی ۳ کتاب «مختصر» را در نوع خود برگزیدهترین دانسته است: کتاب ترمذی در زمینه «سنن» (احادیث فقهی)، کتاب ابن بکیر در احکام القرآن، و مختصر ابن عبدالحکم در فتاوی متقدم مذهب مالکی . [۳۱۴]
ابن خیر اشبیلی، محمد، ج۱، ص۱۲۱، فهرسة، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
یادکردهای متعدد در جامع، به وضوح حکایت از آن دارد که ترمذی اصطلاح اصحاب حدیث را به مثابه یک مکتب فقهی، به معنای موسع خود به کار میبرده است؛ به گونهای که نه تنها دربردارندۀ اصحاب حدیث متقدم چون مالک بن انس ، اصحاب حدیث متأخر چون احمد بن حنبل و به عنوان حلقه میانی، شافعی باشد. [۳۱۵]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۷۳۶-۷۳۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
به هر روی، فارغ از این تعریف موسع، ترمذی در عمل بیشتر به فتاوای اصحاب حدیث متأخر و در رأس آنان، احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه توجه داشته است. [۳۱۶]
سراسر اثر، ترمذی، محمد، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
۸.۲ - فقه تطبیقی نزد ترمذیباید یادآور شد که ترمذی دانشی وسیع در اینباره داشته، و آگاهیهای ارزشمندی را در جامع خود به ودیعه نهاده است. در کنار فتاوای عالمان بزرگ اصحاب حدیث که نام آنها گذشت، دیدگاههای کسانی چون سفیان ثوری و اوزاعی [۳۱۷]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۳۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۱۸]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۷۳۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
را در سطحی وسیع به مقایسه نهاده است. وی حتی به اختلاف نظر شافعی در قدیم و جدید (بغداد و مصر) توجه دارد. [۳۱۹]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۱۴۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
گفتنی است حکایات ترمذی از شافعی و احمد بن حنبل، به پایهای اعتبار دارد که در منابع فقه شافعی و حنبلی، نقل او از این دو پیشوا، همواره مورد توجه بوده است، هرچند با روایت مشهور از شافعی یا احمد در تقابل بوده باشد (مثلاً برای شافعی به این منابع [۳۲۰]
نووی، یحیی، ج۱، ص۱۷۴، روضةالطالبین، بیروت، ۱۴۰۵ق، ۱۳۹۰۰.
[۳۲۱]
نووی، یحیی، ج۲، ص۱۳۶، روضةالطالبین، بیروت، ۱۴۰۵ق، ۱۳۹۰۰.
[۳۲۲]
نووی، یحیی، ج۲، ص۴۸۱، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۳۲۳]
نووی، یحیی، ج۵، ص۲۶۰، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
و برای احمد به این منابع رجوع کنید. [۳۲۴]
مرداوی، علی، ج۱، ص۴۶۹، الانصاف، به کوشش محمدحامد فقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۳۲۵]
مرداوی، علی، ج۳، ص۳۷۵، الانصاف، به کوشش محمدحامد فقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۳۲۶]
ابن مفلح، محمد، ج۱، ص۲۹۸، الفروع، به کوشش ابوالزهراء حازم قاضی، بیروت، ۱۴۱۸ق.
[۳۲۷]
ابن مفلـح، ابراهیم، ج۱، ص۳۷۴، المبدع، بیروت، ۱۴۰۰ق، ۱۳۹۰۰.
۸.۳ - توجه به فتاوای اصحاب رأیترمذی اگرچه نادر، اما برخلاف انتظار از یک عالم اصحاب حدیث در آن عصر، به فتاوای کسانی از اصحاب رأی، چون حماد بن ابی سلیمان ، [۳۲۸]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۴۴۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
ربیعةالرأی، [۳۲۹]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۲۳۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۳۰]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۶۵۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
ابن ابی لیلی [۳۳۱]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۴۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۳۲]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۴۴۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و ابوحنیفه [۳۳۳]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۶۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۳۴]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۴۴۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
نیز توجه داشته است. هم در برخی موارد وی با تعبیری مبهم، مانند «قومی از اهل کوفه» که آنان را در برابر اصحاب حدیث نهاده، از دیدگاههای اصحاب رأی کوفه یاد کرده است. [۳۳۵]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۳۳۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
۸.۴ - ارائه دیدگاههای فقهی عالمان در الجامعاقوال فقهی صحابه و تابعین در سراسر جامع نقل شده است و در این میان، بین بومهای گوناگون اختلاف معناداری وجود ندارد. ترzwnj;ای نیست که به چالش دیده می/spanمذی در دو موضع، به نقل فتوایی از امام زینالعابدین و امام جعفر صادق علیهمالسلام پرداخته است. [۳۳۶]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۵۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۳۷]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۴۸۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
کوشش در جهت ارائه دیدگاههای فقهی عالمان اصحاب حدیث، جامع را به منبعی بینظیر برای دستیابی به فتاوای فقیهانی تبدیل کرده که در منابع دیگر، محدود یا نادر است [۳۳۸]
کاندهلوی، اشفاق الرحمان، ج۱، ص۳، الطیب الشذی علی جامع الترمذی، پیشاور، ۱۳۴۴ق.
از این جمله میتوان به فتاوی پراکندۀ نقل شده از احمد بن منیع ، [۳۳۹]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۲۲۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
حمیدی، [۳۴۰]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
سفیان بن عیینه ، [۳۴۱]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۳۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۴۲]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۲۲۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
عباد بن عوام ، [۳۴۳]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۲۲۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
عبدالرحمان بن مهدی ، [۳۴۴]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۴۵]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۱۴۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۴۶]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۲۲۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۴۷]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۵۰۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
عمر بن هارون بلخی ، [۳۴۸]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۳۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
معمر بن راشد ، [۳۴۹]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۳۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
نضر بن شمیل ، [۳۵۰]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۴۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
یحیی بن سعید انصاری [۳۵۱]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۲۳۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۵۲]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۶۵۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و یحیی بن سعید قطان اشاره کرد. [۳۵۳]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۲۲۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
مهمتر آن است که ترمذی طیف وسیعی از فتاوی ابن مبارک فقیه مرو، وکیع بن جراح فقیه کوفه، و ابوعبید قاسم بن سلام را به دست داده که در منابع دیگر نایافتنی است. [۳۵۴]
ترمذی، محمد، سراسر اثر، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
ترمذی در مطالعه اختلاف فقها، گاه به مبانی و مستندات آنان نیز اشاره کرده است. [۳۵۵]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۴۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۵۶]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۲۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
اهمیت ترمذی در فقه تطبیقی به پایهای است که با وجود تفاوت اساسی میان جامع ترمذی و کتب اختلاف الفقهاء، بسا که کتاب او در کنار کتب اختلافالفقهاء مانند الاشراف ابن منذر و اختلاف الفقهاء طبری جای گرفته است. [۳۵۷]
نووی، یحیی، ج۱، ص۱۳۴، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۳۵۸]
نووی، یحیی، ج۲، ص۳۵۵، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۳۵۹]
نووی، یحیی، ج۲، ص۳۵۷، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۳۶۰]
نووی، یحیی، ج۲، ص۴۸۳، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۳۶۱]
ابن قدامه، عبدالله، ج۴، ص۲۵، المغنی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۳۶۲]
ابن قدامه، عبدالله، ج۱، ص۴۳۳، الکافی، به کوشش زهیر شاویش، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰.
[۳۶۳]
ابن مفلـح، ابراهیم، ج۱، ص۳۷۴، المبدع، بیروت، ۱۴۰۰ق، ۱۳۹۰۰.
[۳۶۴]
ابن مفلـح، ابراهیم، ج۳، ص۷۶، المبدع، بیروت، ۱۴۰۰ق، ۱۳۹۰۰.
[۳۶۵]
ابن مفلـح، ابراهیم، ج۱۰، ص۲۴۵، المبدع، بیروت، ۱۴۰۰ق، ۱۳۹۰۰.
[۳۶۶]
مرداوی، علی، ج۳، ص۳۷۵، الانصاف، به کوشش محمدحامد فقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۳۶۷]
بهوتی، منصور، ج۳، ص۲۵۱، کشاف القناع، به کوشش هلال مصیلحی مصطفی هلال، بیروت، ۱۴۰۲ق.
[۳۶۸]
شوکانی، محمد، ج۱، ص۲۶۱، الدراری المضیئة، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۳۶۹]
شوکانی، محمد، ج۱، ص۴۵۰، الدراری المضیئة، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
البته این رویکرد بیشتر نزد شافعیان و حنبلیان دیده میشود که خود حاصل توجه ویژۀ ترمذی به دیدگاههای پیشوایان آنها ست.۸.۵ - عمل اصحاب و اجماعدر اینجا بار دیگر عنوان کامل جامع کارگشا ست که موضوع خود را معرفی سنن رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و گزینش سنن بر دو پایه «صحیح بودن» و «معمول بودن» نهاده است. وی خود در عبارتی یادآور شده که آنچه در جامع آورده است ــ جز دو حدیث ــ همه احادیث «معمول به» است. [۳۷۰]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۷۳۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۷۱]
ابن رجب، ج۱، ص۴۴، که این سخن را به احادیث غیراحکام تأویل کرده است، عبدالرحمان، شرح علل الترمذی، به کوشش صبحی جاسم حمید، بغداد، ۱۳۹۶ق.
تشخیص صحیح بودن، دانش نقد حدیث را طلب میکند، اما گزینش حدیث با ملاک عمل اصحاب، مستلزم آگاهی بر فتاوای عالمان پیشین و اختلافات آنها ست و همین امر او را به سوی توسعه دانش خود در این زمینه سوق داده است.تعبیر «ما علیه العمل» که در عنوان اصلی کتاب نقش بسته، [۳۷۲]
ابن خیر اشبیلی، محمد، ج۱، ص۱۱۷، فهرسة، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
تعبیری است که فراوان در کتاب تکرار شده است. ترمذی بارها در ارزیابی احادیث سخن از آن دارد که به این حدیث «عمل» میشود، [۳۷۳]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۷۴]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۳۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۷۵]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۳۷۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
عمل اصحاب ما (اصحاب الحدیث) بر اساس آن است، [۳۷۶]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۱۸۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
یا حدیثی را از این روی نقد کرده که «عمل» اصحاب بر اساس آن نیست. [۳۷۷]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۲۲۲، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمدمحمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
او در مواردی نادر، به اختلاف اصحاب حدیث در عمل به حدیثی اشاره کرده، و نشان داده که چگونه دو حدیث مختلف و ارزیابی متفاوت فقیهان در ترجیح، آنان را به سوی دو فتوا سوق داده است. [۳۷۸]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۴۳۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۷۹]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۳۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
در مجموع، کاملاً آشکار است که دستکم در موارد اتفاق اصحاب حدیث، عمل آنان بر طبق یک حدیث، آن را نزذ ترمذی حجت میساخته است.فارغ از عمل اصحاب حدیث، دیگر مبنایی که ترمذی در فقاهت خود بر آن تکیه داشته، اجماع است. او در مواضعی از کتاب خود، بارها به دیدگاه مشترک «عامه اهل علم از اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله و غیر آنان» اشاره کرده است؛ غیری که گاه بهطور مبهم بیان شده، [۳۸۰]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۴۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و گاه آن را شامل تابعین و اتباع آنان شمرده است. [۳۸۱]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۵۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
او گاه در این دعوی، صحابه را از پسینیان جدا ساخته، و اتفاق صحابه را بدون توجه به دیگران، مبنا نهاده است. [۳۸۲]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۴۵۲، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۸۳]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۴۵۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
او در موردی اشاره دارد که با وجود اختلاف میان پسینیان، در میان صحابه اختلافی نمیشناسد و همین را بسنده میداند، [۳۸۴]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۶۶۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
در موردی یادآور میشود که «مطلبی مورد اتفاق همه اهل علم»، و میان آنان از قدیم و جدید اختلافی نمیشناسد [۳۸۵]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۴۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و این عبارات در مجموع حکایت از آن دارد که مقصود ترمذی از اتفاق اهل علم، حجتی نسبی و نزدیک به شهرت است که هرچه قدیمتر باشد، بر حجیت آن افزوده میشود. از برخی نمونهها آشکار میشود که ترمذی، بهسان مشهور، اختلاف مذاهب خاص مانند خوارج را مخل اجماع نمیشمرده است. [۳۸۶]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۱۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
اگرچه ترمذی عموماً از این حجت با تعبیرهایی چون «آنچه اهل علم بر آناند» و او اختلافی در آن نمیشناسد، سخن گفته، اما به ندرت تعبیر اجماع اهل علم را نیز به کار برده است. [۳۸۷]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۶۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۸۸]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۱۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۸۹]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۹۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
برخی کاربردهای اجماع نزد ترمذی، به خوبی مفهوم اجماع نزد او را روشن ساخته است؛ به عنوان نمونه او در موضعی، از تعبیر «اجماع اکثر اهل علم» سخن به میان آورده، و به قول مخالف نیز اشاره کرده است. [۳۹۰]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۳۷۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
به این نمونه باید موارد متعددی را علاوه کرد که در آنها از نظر مشترک اکثر اهل علم بدون واژۀ اجماع سخن گفته، و بر آن به عنوان حجت تکیه کرده است. [۳۹۱]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۹۲]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۴۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۹۳]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۰۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
در منابع فقهی پسین، ازجمله منابع شافعی و حنبلی ، ترمذی یکی از منابع برای اجماعهای منقول است، [۳۹۴]
ابن قدامه، عبدالله، ج۱، ص۲۰۹، المغنی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۳۹۵]
نووی، یحیی، ج۲، ص۳۵۷، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۳۹۶]
ابن مفلـح، ابراهیم، ج۱۰، ص۲۴۵، المبدع، بیروت، ۱۴۰۰ق، ۱۳۹۰۰.
[۳۹۷]
مرداوی، علی، ج۳، ص۲۷۵، الانصاف، به کوشش محمدحامد فقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
اما باید توجه داشت که اجماع مورد نظر ترمذی، ناظر به مفهومی خاص در مقطعی از فرآیند شکلگیری اجماع بوده است.مطالعه ترمذی به مثابه یک فقیه، با مطالعه پرداخت او به فقه تطبیقی آغاز میشود. به عنوان عالمی متعلق به مکتب اصحاب حدیث متأخر ــ کـه به دور از قضـا و افتـا بوده است ــ فقـاهت ترمذی را باید در ترجیحات او میان احادیث و رابطهای که او میان حدیث و آراء فقیهان برقرار ساخته است، جستوجو کرد. ۸.۶ - مبانی ترجیحنگاه نسبی ترمذی به ترجیحات خود در برخورد با حدیث و گاه حتی کتاب ترمذی موجب شده است تا وی در گزینش فتوای خود، از تعبیراتی چون «آن اولی و اشبه به اتباع است»، [۳۹۸]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۹۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۳۹۹]
ترمذی، محمد، ج۲، ص۱۸۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
استفاده کند. به هر تقدیر، او در ارزیابی اختلاف فقیهان و بیان دیدگاه خود نیز همواره از تعبیر نسبی «اصح» استفاده کرده است. [۴۰۰]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۱۴۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
مهمترین ویژگی در فقه ترمذی، تکیه او بر ظاهر ادله ــ اعم از کتاب و سنت ــ است. طیفی از ترجیحات ترمذی، از مقوله تضییق حکم به عنوان منصوص و توسعه ندادن آن به عناوین غیر منصوص است. مهمترین نمونه از این دست، دیدگاه ترمذی دربارۀ حکم وضو با نبیذ است که با ترجیح قول به منع، این قول را نزدیکتر و منطبقتر بر کتاب خدا دانسته است. [۴۰۱]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۴۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
نمونهای از همین برخورد در حدیث، در مسئله بلند کردن دستان در نماز میت است که وی با تکیه به محدودیت عبارت حدیث، بلند کردن را در غیر تکبیر اول نپذیرفته است، در حالی که جمعی از فقها حکم را از تکبیر اول به دیگر تکبیرها توسعه دادهاند. [۴۰۲]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۳۸۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۴۰۳]
ابن رشد، محمد، ج۱، ص۲۳۵، بدایةالمجتهد، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
در همین مقوله پرهیز از توسعه، باید به مواردی مانند وقت «مسح بر خُفّین» اشاره کرد که ترمذی همچون بسیاری از عالمان اصحاب حدیث آن را در سفر و حضر موقت به ۳ و یک شبانهروز دانسته، و رأی بدون توقیت مالک را مورد نقد قرار داده است. [۴۰۴]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۶۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۴۰۵]
ابن هبیره، یحیی، ج۱، ص۶۹، الافصاح، به کوشش محمدراغب طباخ، حلب، ۱۳۶۶ق/ ۱۹۴۷م.
در مقابل، بخش مهمی از ترجیحات ترمذی، به مواردی مربوط میشود که حکم موسّع در نص بیان شده، و ترمذی از تضییق آن با رجوع به دلیلی ضعیفتر اجتناب کرده است. برجستهترین نمونه آن در مسئله بیع ربوی دیده میشود که مالک «بیع متفاضل» گندم و جو را مکروه شمرده، اما ترمذی برای این تخصیص و عدول از عمومِ نص وجهی قائل نبوده است. [۴۰۶]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۵۴۲، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
نمونه دیگر از مقوله مطلق و مقید در باب احیاء موات دیده میشود؛ ترمذی با تکیه بر ظاهر حدیث، اذن سلطان را در تحقق احیای زمین شرط ندانسته است. [۴۰۷]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۶۶۳، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
قید رجوع به دلیلی ضعیفتر، از آنرو ست که وی توسعه حکمی ثابت شده از طریق ادله را با تکیه بر حدیثی که در آن خدشهای سندی باشد، نمیپذیرفته است؛ از همینرو ست که در باب دامنه شُفعه، او ثابت میکند که حدیث دال بر عموم مرسل است و از همینرو به محدودیت شفعه در خانهها و زمینها گراییده است. [۴۰۸]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۶۵۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
ترمذی در مقام ترجیح، فتوای مبتنی بر ظاهر حدیث را بر فتوای مبتنی بر تأویل ترجیح میداده است، اگرچه داعی این تأویلها متنوع است. گاه تأویل مورد مخالفت ترمذی به اقتضای قاعدهای چون «الناسُ مُسَلَّطونَ علی اَموالِهم» است که از پیش ثابت فرض شده است. [۴۰۹]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۶۳۶، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
برخی از قواعد دیگر چون اجرای حدود توسط حاکم، ضرورت مهر در عقد نکاح ، یا خارج نشدن از ملت اسلام جز با ارتداد ، برخی فقیهان را به تأویل نصوص وا داشته که با نقد ترمذی مواجه شده، و او موافقت ظاهر نصوص را ترجیح داده است. [۴۱۰]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۴۲۴، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۴۱۱]
ج۴۹۹، ترمذی، محمد، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۴۱۲]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۴۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۴۱۳]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۱۱۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
فهم صحابه و تابعین از نص، نزد ترمذی از ملاکهای ترجیح است؛ به عنوان نمونه باید به اختلاف موجود در باب «البیعان بالخیار...» اشاره کرد که ترمذی با تکیه بر فهم و رفتار ابن عمر، به عنوان یکی از فقهای صحابه، قول به «تفرق در ابدان» را بر «تفرق در کلام» ترجیح داده است. [۴۱۴]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۵۴۸-۵۴۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
هم به سبب اعتبار فهم تابعین است که وی در مسئله خروج از مسجد پس از اذان ، جواز خروج پیش از اقامه نزد ابراهیم نخعی را تأویل کرده، [۴۱۵]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۳۹۸، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و اساساً نمیتوانسته است آن را نادیده انگارد. آنگاه که وی امکان جمع میان فهم تابعین و نص حدیث را نمییافته، به وضوح قول برخی از فقیهان متأخر را که موافق نص یافته، بر قول تابعین ترجیح نهاده است. [۴۱۶]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۱۴۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
ترمذی با نقد سندی حدیث، بررسی طرق موازی حدیث و سرانجام عرضه حدیث بر فهم صحابه و تابعین و فقها، کوشش داشته است تا در حد امکان خود را در معرض تعارض احادیث قرار ندهد، اما با این وضع مسئله اختلاف الحدیث گاه اجتنابناپذیر بوده است. در موارد محدودی از این دست که در جامع ترمذی دیده میشود، وی از شیوههای معمول نزد فقیهان همچون حمل امر بر استحباب [۴۱۷]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۴۹، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۴۱۸]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۱۵۰، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
و نهی بر کراهت [۴۱۹]
ترمذی، محمد، ج۳، ص۵۸۱، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
استفاده کرده است.۸.۷ - فقه ترمذی در طبقهبندی اصحاب حدیثچند دهه پیش از ترمذی، ابوعبید قاسم بن سلام (د ۲۲۴ق/۸۳۹م)، فقیه نامی اصحاب حدیث، طرز اندیشه را درون محافل اصحاب حدیث پدید آورد که ممکن است بتوان ترمذی را نیز پیوسته بدان انگاشت. اگرچه برخی از مشایخ بغدادی ترمذی، چون عباس دوری از شاگردان ابوعبید بوده و میتوانستهاند انتقالدهندۀ اندیشههای استاد به ترمذی بوده باشند، اما به نظر میرسد بیش از همه دارمی از شاگردان پراهمیت ابوعبید که نفوذی فراوان بر شخصیت ترمذی داشته، میتوانسته است در این آشنایی مؤثر باشد. در برآوردی که نسبت به روش فقهی ابوعبید وجود دارد، پس از پیروی نصوص (کتاب و سنت)، موافقت با رأی مشهور را مبنا نهاده بود و عمل به قیاس را نیز جایز نمیدانست. او در برخورد با حدیث نیز، عموماً خبری را که با قول مشهور فقها ناسازگار بود، نمیپذیرفت. وی در رویارویی با اجماع نیز، اجماع صعبالوصول شافعی را به «شهرت فتوایی» بازگردانده بود و « شهرت فتوایی » را در نقد اخبار و ترجیح حدیثی بر حدیث معارض به کار میگرفت. [۴۲۲]
ابوعبید قاسم بن سلام، الناسخ و المنسوخ، ج۱، ص۸۶-۸۷، به کوشش برتن، کمبریج، ۱۹۸۷م.
[۴۲۳]
ابوعبید قاسم بن سلام، الاموال، ج۱، ص۴۳۴-۴۳۵، به کوشش عبدالامیر علی مهنا، بیروت، ۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰.
اگرچه ترمذی در جامع از ابوعبید چندان یاد نکرده است، اما در مواضعی از کتاب، گرایش وی به دیدگاههای ابوعبید و گونهای هواداری نسبت به وی آشکار میشود. [۴۲۴]
ترمذی، محمد، ج۱، ص۲۲۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
[۴۲۵]
ترمذی، محمد، ج۴، ص۱۱۵، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
پس از ابوعبید، دارمی شخصیتی است که بیشترین تأثیر را بر گرایش فقهی ترمذی نهاده است. برخی از اصول حاکم بر اندیشه فقهی دارمی، مانند پرهیز از پاسخ و افتا در آنچه کتاب و سنت دربارۀ آن سکوت کرده است، [۴۲۶]
دارمی، عبدالله، ج۱، ص۴۶ بب، السنن، دمشق، ۱۳۴۹ق.
پرهیز از افتا به رأی، [۴۲۷]
دارمی، عبدالله، ج۱، ص۶۷، السنن، دمشق، ۱۳۴۹ق.
ضرورت اقتدا به عالمان و عدم تفرد در اقوال، [۴۲۸]
دارمی، عبدالله، ج۱، ص۷۲، السنن، دمشق، ۱۳۴۹ق.
داور بودن سنت بر کتابالله، [۴۲۹]
دارمی، عبدالله، ج۱، ص۱۴۴، السنن، دمشق، ۱۳۴۹ق.
لزوم تأویل الحدیث رسولالله صلیاللهعلیهوآله در صورتی که با فهم مشهور در مخالفت باشد [۴۳۰]
دارمی، عبدالله، ج۱، ص۱۴۵ بب، السنن، دمشق، ۱۳۴۹ق.
و این اصل که در صورت اختلاف علما، تنها ترجیح در میان است و پیروی قول هریک از آنان، مجزی است، [۴۳۱]
دارمی، عبدالله، ج۱، ص۱۵۱، السنن، دمشق، ۱۳۴۹ق.
همگی اصول اندیشه ترمذی را نیز تشکیل داده، و به وضوح بر سراسر جامع، سایه افکنده است.به هر روی، آنچه دربارۀ ابوعبید و دارمی گفته شد، اساس راهی است که ترمذی در فقه خود در پیش گرفته، و آن را مبنای کتاب جامع نهاده است. ترمذی با روی آوردن به این دیدگاه، آشکارا از موضع فقیهان اصحاب حدیث خراسان و ماوراءالنهر، همچون اسحاق بن راهویه، استادش دارمی و استاد گراینده به شافعیاش بخاری، دور شده، و راهی در پیش گرفته که در دهههای پس از وی توسط محمد بن جریر طبری دوام یافته است. اگرچه ترمذی در نیمه اخیر سدۀ ۳ق، بهسان یک فقیه حدیثگرا نقش مهمی ایفا کرده، و در تحول اندیشۀ فقهی در طیفی از اصحاب حدیث •رشته ابوعبید ـ ترمذی ـ طبری• نقش مهمی داشته است، به هر روی چنانکه انتظار میرود، در سدههای پسین ابعاد شخصیت او همچون استادش بخاری به حدیث محدود شده است. در منابع سدههای پسین، آراء فقهی ترمذی در کتب فقه تطبیقی مورد توجه قرار نداشته، و به ندرت از دیدگاههای او با تعبیر «ترجیح ترمذی» سخن رفته است. [۴۳۲]
ابن رشد، محمد، ج۱، ص۲۳۵، بدایةالمجتهد، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۴۳۳]
مرداوی، علی، ج۱، ص۴۳۰، الانصاف، به کوشش محمدحامد فقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۹ - آثـارترمذی آثاری کمشمار دارد که بجز کتاب تسمیه اصحاب رسولالله صلیاللهعلیهوآله، همگی تألیفاتی حدیثیاند. وی تألیف آثار خود را قدری پس از به پایان آوردن در ۲۵۰ق آغاز کرده، و دست کم جامع را پیش از ۲۶۵ق به انجام رسانیده است. این آثار عبارتاند از: ۹.۱ - الجامع الصحیحالجامع الصحیح ، مجموعهای از احادیث گزینش شده با نقدی مختصر و با اشاره به آراء و فتاوی عالمان اصحاب حدیث است. این کتاب از سدۀ ۵ق در کنار صحیحین جای داشته [۴۳۴]
خطیب بغدادی، احمد، ج۱، ص۲۴۰، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق، ۱۳۹۰۰.
[۴۳۵]
خطیب بغدادی، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، ج۲، ص۱۸۵، به کوشش محمود طحان، ریاض، ۱۴۰۳ق.
و با پدید آمدن نظریه صحاح سته در قرن ۶ق، تا کنون بدون اختلاف به عنوان یکی از این صحاح شناخته شده است (ه د، ۴/۵۵۸-۵۵۹). اگرچه از نظر سبک، این کتاب یک «جامع» است، اما از آنجا که مانند یک سنن با مباحث فقهی آغاز شده و مباحث تکمیلی به پایان کتاب افزوده شده و وجه غالب بر آن فقهی بوده است، از همان سدههای نخست تداول، نزد بسیاری به عنوان سنن شناخته شده و نام سنن ترمذی بر آن غلبه یافته است.۹.۲ - الشمائل المحمدیهکتاب الشمائل المحمدیة، یا شمائل النبی صلیاللهعلیهوآله، مجموعهای است حدیثی مشتمل بر ویژگیهای ظاهری، صفات، سیرت و روش زندگی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و تنها اثر مهم ترمذی است که در سدههای ۴ و ۵ق هنوز برای بسیاری چون ابن ندیم و ابوسعد ادریسی ناشناخته بوده است. [۴۳۷]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۸۹.
[۴۳۸]
ابن قیسرانی، محمد، ج۱، ص۲۲، شروط الائمةالستة، به کوشش طاهر سعود، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰.
سدۀ ۶ق دورۀ رواج ناگهانی الشمائل در نقاط مختلف جهان اسلام است، بهطوریکه سماع آن در شهرهای گوناگون از بلخ و قزوین گرفته، تا شهرهای مختلف عراق و حجاز و مغرب به ثبت رسیده است [۴۳۹]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۴۴۶، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
[۴۴۰]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۵۲۶، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(قزوین بغداد [۴۴۲]
ابن جوزی، عبدالرحمان، ج۱۰، ص۱۲۸، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م.
مکه [۴۴۳]
ابن عدیم، عمر، ج۲، ص۱۰۱۹، بغیةالطلب، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۸م.
سنجار [۴۴۴]
ابن عدیم، عمر، ج۲، ص۱۰۱۹، بغیةالطلب، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۸م.
عسقلان [۴۴۵]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۱۹۶، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
اندلس [۴۴۶]
ابن ابار، محمد، ج۱، ص۸، المعجم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
نسخه بدون سماع در اندلس [۴۴۷]
ابن خیر اشبیلی، محمد، ج۱، ص۲۰۴، فهرسة، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
[۴۴۸]
ابن ابار، محمد، ج۱، ص۹۰، المعجم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
). سزگین بیش از ۳۰ شرح بر این اثر را معرفی کرده است.۹.۳ - کتاب العللاین اثر در منابع کهن با همین عنوان کوتاه معرفی شده [۴۴۹]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۸۹.
[۴۵۰]
ابن قیسرانی، محمد، ج۱، ص۲۲، شروط الائمةالستة، به کوشش طاهر سعود، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰.
و در آثار متأخر، برای تمییز آن از «کتاب العلل» به عنوان بخش ۵۱ از جامع ترمذی، العلل الکبیر یا العلل المفرد خوانده شده است. این کتاب از اواسط سدۀ ۸ق در مصر و شام تداول چشمگیری یافته، و بیش از یک سده در سطح گسترده مورد ارجاع منابع حدیثی و رجالی بوده است. [۴۵۱]
زیلعی، عبدالله، ج۱، ص۴۴، نصب الرایة، به کوشش محمدیوسف بنوری، قاهره، ۱۳۵۷ق.
[۴۵۲]
زیلعی، عبدالله، ج۲، ص۳۷۶، نصب الرایة، به کوشش محمدیوسف بنوری، قاهره، ۱۳۵۷ق.
[۴۵۴]
بوصیری، احمد، ج۱، ص۵۱، مصباح الزجاجه، به کوشش محمد منتقی کشناوی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
[۴۵۵]
ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۳۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
[۴۵۶]
ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
[۴۵۷]
ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۸۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
[۴۵۸]
ابن حجر عسقلانی، تلخیص الحبیر، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش عبدالله هاشم یمانی، مدینه، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۴۵۹]
ابن حجر عسقلانی، ج۱، ج۱، ص۳۲، ص۲، تلخیص الحبیر، به کوشش عبدالله هاشم یمانی، مدینه، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۴۶۰]
ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۴، ص۲۰۲، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
[۴۶۱]
ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۹، ص۴۲۳، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
کتاب العلل به صورت اصلی در دست نیست، اما شکل ترتیب یافته آن توسط ابوطالب قاضی بر جای مانده، [۴۶۲]
قاضی، ابوطالب، ج۱، ص۱۹، مقدمه بر علل الترمذی الکبیر، به کوشش ابراهیم سامرایی و دیگران، بیروت، ۱۴۰۹ق.
و به کوشش صبحی سامرایی و دیگران به چاپ رسیده است. [۴۶۳]
برای اسانید روایت کتاب، نک، ج۱، ص۳۰۳، رودانی، محمد، صلةالخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۴۶۴]
برای مقایسهای میان روش ترمذی و دارقطنی در مطالعه علل، نک، ج۱، ص۱۱۴، سلفی، محفوظ الرحمان، مقدمه بر العلل الواردة دار قطنی، ریاض، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۹.۴ - تسمیة اصحاب رسولالله صلیاللهعلیهوآلهتسمیة اصحاب رسولالله صلیاللهعلیهوآله، نوشتهای مختصر در معرفی صحابه ، بیشتر در حد بردن نام و گاه برخی توضیحات کوتاه در شرح حال آنان است. این اثر در طی سدهها، بهطور محدود مورد استفاده قرار گرفته [۴۶۵]
ابن اثیر، علی، ج۱، ص۱۵۶، اسد الغابة، قاهره، ۱۲۸۰ق، ۱۳۹۰۰.
[۴۶۶]
ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۱، ص۴۵۲، الاصابة فی تمییز الصحابة، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق، ۱۳۹۰۰.
[۴۶۷]
ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۲، ص۳۴۰، الاصابة فی تمییز الصحابة، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق، ۱۳۹۰۰.
و نسخههای اندکی هم از آن بر جای مانده است. احتمالاً آنچه اسعردی با عنوان الاسماء و الکنی در شمار آثار ترمذی آورده، اشاره به همین اثر او ست. [۴۶۹]
اسعردی، عبید، ج۱، ص۳۸، فضائل الکتاب الجامع للترمذی، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۹ق.
[۴۷۰]
ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۳۴۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
۹.۵ - کتاب التاریخاین اثر میبایست تألیفی به سبک التاریخ الکبیر بخاری بوده باشد. صاحبان تواریخ محلی ماوراءالنهر به این اثر اشاره کردهاند؛ غنجار همین عنوان را آورده، و ادریسی عنوان آن را کتاب التواریخ ضبط کرده است. [۴۷۲]
ابن قیسرانی، محمد، ج۱، ص۲۲، شروط الائمةالستة، به کوشش طاهر سعود، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰.
[۴۷۳]
اسعردی، عبید، ج۱، ص۳۱، فضائل الکتاب الجامع للترمذی، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۹ق.
[۴۷۴]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۴۵۹، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
کلاباذی این اثر را در اختیار داشته، و در مطالعه رجال صحیح بخاری بدان ارجاع کرده است. [۴۷۶]
متقی هندی، علی، ج۱۴، ص۲۶، کنزالعمال، به کوشش بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
احتمالاً برخی دیگر از اطلاعات رجالی منقول از ترمذی در منابع مشرقی و عراقی از همین اثر گرفته شده است. [۴۷۸]
نسفی، عمر، ج۱، ص۵۷۹، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۴۷۹]
ابن قیسرانی، محمد، ج۱، ص۵۴، المؤتلف و المختلف، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
[۴۸۰]
ابن عساکر، علی، ج۲۴، ص۱۲۶، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
[۴۸۱]
ابن عساکر، علی، ج۵۴، ص۲۷۳، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
چنین مینماید که نسخی از این اثر افزون بر خراسان و ماوراءالنهر، در عراق نیز رواج داشته است. [۴۸۳]
برای تداول آن، نک: ج۱، ص۲۸۹، ابن ندیم، الفهرست.
[۴۸۴]
سمعانی، عبدالکریم، ج۲، ص۲۲۳، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
۹.۶ - الزهددر منابع به اثر دیگری از ترمذی با عنوان کتاب الزهد نیز اشاره شده است [۴۸۵]
اسعردی، عبید، ج۱، ص۳۸، فضائل الکتاب الجامع للترمذی، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۹ق.
که بهتصریح ابن حجر اثری مستقل از کتاب الزهد جامع (شم ۳۷) بوده، و به دست او نیز نرسیده بوده است. [۴۸۶]
ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۳۴۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
ترمذی خود در کتاب العلل از الجامع، به اثری دربارۀ اخبار موقوف اشاره کرده که پیشتر تألیف کرده بوده است. [۴۸۷]
ترمذی، محمد، ج۵، ص۷۳۷، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد.
آنچه بغدادی با عنوان الرباعیات فی الحدیث و بهعنوان اثری مستقل به شخص ترمذی نسبت داده، [۴۸۸]
بغدادی، هدیة، ج۲، ص۱۹.
ظاهراً همان رباعیات جامع الترمذی [۴۸۹]
رودانی، محمد، ج۱، ص۲۵۳، صلةالخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
بوده که گزیدهای از اسانید عالی جامع ترمذی است.۱۰ - ارزیابی منابعبرخلاف شهرت فراوان، از جزئیات زندگی ترمذی آگاهیهای اندکی در دست است. کهنترین منبع، یادکردهای پراکندۀ ترمذی در اثنای آثارش و پس از آن یادداشتهایی پراکنده از شاگردانش در خلال اسانید، مانند یادداشت ابوالعباس محبوبی (د ۳۴۶ق) بر پشت نسخهای از جامع است. [۴۹۰]
ابن خیر اشبیلی، محمد، ج۱، ص۱۱۸، فهرسة، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
[۴۹۱]
ابن خیر اشبیلی، محمد، ج۱، ص۱۱۹، فهرسة، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
کهنترین شرح حال شناخته برای ترمذی، در کتاب الثقات ابن حبان (د ۳۵۴ق/۹۶۵م) است که بر نام و نسب او، تنها استماعش از علی بن حجر و اهل عراق را افزوده، و به این نکته اشاره کرده است که اهل خراسان از او روایت کردهاند و سپس بدون نام بردن از کتابی خاص، به گردآوری و تصنیف و حفظ و مذاکرۀ حدیث او توجه داده است. تنها یادکرد دیگر، اشاره به استماع او از احمد بن محمد بن موسی مردویه در شرح حال او ست. پس از سالی چند، باید به یادکرد کوتاه در حد نام و نام آثار او در الفهرست ابن ندیم توجه کرد [۴۹۴]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۸۹.
که به نظر میرسد تنها برگرفته از صفحه عنوان آثار او بوده باشد.حاکم نیشابوری (د ۴۰۵ق/۱۰۱۴م) در شرح حالی که احتمالاً در تاریخ نیشابور برای وی گشوده، جز ستایش شخصیت و اشاره به زهد وی، نکتهای ندارد و در یادکردی گذرا از وی، نام او را در کنار بزرگانی از معاصرانش چون ابوداوود سجستانی نهاده، و تنها با ذکر این نکته که شایسته بود یاد ترمذی و اینان به تفصیل آید، از آن گذر کرده است. [۴۹۶]
حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص۸۴، به کوشش معظم حسین، بیروت، ۱۳۹۷ق/ ۱۹۷۷م.
ابوسعد ادریسی (د ۴۰۵ق) نیز در تاریخ سمرقند تنها عناوین ۳ اثر ترمذی و یک خاطره از سفر مکه به نقل محمد بن احمد مروزی را افزوده، و ستایشی از ترمذی داشته که به وضوح مبتنی بر آثار وی بوده است. [۴۹۷]
ابن قیسرانی، محمد، ج۱، ص۲۲، شروط الائمةالستة، به کوشش طاهر سعود، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰.
غنجار (د ۴۱۲ق/۱۰۲۱م) در تاریخ بخارا، اطلاعات کوتاه، اما سودمندی دربارۀ سفر ترمذی به بخارا و زمان دقیق درگذشت و مکان آن به دست داده است [۴۹۹]
اسعردی، عبید، ج۱، ص۴۱، فضائل الکتاب الجامع للترمذی، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۹ق.
که ابوالعباس مستغفری در تاریخ نسف تنها آن را تکرار کرده است. ضبـط بلندتر نسب و اشـاره به رواج آمـوزههای ترمـذی در مرو در الارشاد خلیلی (د ۴۴۶ق/۱۰۵۴م) نشان میدهد که منبعـی غیر تکـراری احتمالاً در خـلال اسانید روایی در اختیار او بـوده است، اما دادههای خلیلی دربارۀ استـادان ترمذی در عـراق (بصره) و استماع او از قعنبی ( عبدالله بن مسلمه ، د ۲۲۱ق/ ۸۳۶م) و عارم ( محمد بن فضل ، د ۲۲۴ق) ناشی از خلط است. او حتی به خطا، در موضعی دیگر از الارشاد، ترمذی را در عداد اهل مرو شمرده است. خطیب بغدادی (د ۴۶۳ق/۱۰۷۱م) برخلاف انتظار شرح حالی برای او در تاریخ بغداد نگشوده، اما بهطور پراکنده به شماری از مشایخ و راویان او اشاره کرده است. [۵۰۳]
خطیب بغدادی، احمد، ج۱، ص۲۴۰، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق، ۱۳۹۰۰.
[۵۰۴]
خطیب بغدادی، احمد، ج۱، ص۳۷۸، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق، ۱۳۹۰۰.
[۵۰۵]
خطیب بغدادی، احمد، ج۲، ص۲۶۸، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق، ۱۳۹۰۰.
ابن ماکولا (د ۴۷۵ق/۱۰۸۲م) و ابن عطیه (د ۵۴۱ق/۱۱۴۶م) مضامین غنجار را تکرار کردهاند. [۵۰۷]
ابن عطیه، عبدالحق، ج۱، ص۷۰، الفهرس، به کوشش محمد ابو اجفان و محمد زاهی، بیروت، ۱۹۸۳م.
نجمالدین نسفی (د ۵۳۷ق/۱۱۴۲م) در القند (جم) و سمعانی در الانساب [۵۰۸]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۴۶۰، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
بسیاری از شاگردان او را شناسایی کردهاند. تنها افزودۀ مهم سمعانی به منابع پیشین، اشاره به ارتباط مهم ترمذی با روستای بوغ است. [۵۰۹]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۴۱۵، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۵۱۰]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۴۵۹، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
در منابع پسین، تنها ابن خلکان این نسبت را جدی گرفته است. [۵۱۱]
ابن خلکان، الوفیات، ج۴، ص۲۷۸.
از نیمه دوم سدۀ ۶ق، شرح حالهای متعددی برای ترمذی نوشته شده که همگی گرد آمدهای از اطلاعات پیش یاد شده است؛ از آن جمله باید به شرح حال ارائه شده در کتاب یوسف بن احمد بغدادی (د ۵۸۵ق [۵۱۳]
اسعردی، عبید، ج۱، ص۳۲، فضائل الکتاب الجامع للترمذی، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۹ق.
)، جامعالاصول ابن اثیر (د ۶۰۶ق [۵۱۴]
ابن اثیر، مبارک، ج۱، ص۱۱۴، جامع الاصول، به کوشش محمدحامد فقی، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۰م.
)، التقیید ابن نقطه (د ۶۲۹ق )، فضائل اسعردی (د ۶۹۲ق [۵۱۶]
اسعردی، عبید، ج۱، ص۳۱ بب، فضائل الکتاب الجامع للترمذی، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۹ق.
)، تهذیب الکمال مزی (د ۷۴۲ق ) و سیر ذهبی (د ۷۴۸ق [۵۱۸]
ذهبی، محمد، ج۱۳، ص۲۷۰ بب، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
اشاره کرد. در دو منبع اخیر دو ضبط خلاف نیز برای نسب ترمذی ارائه شده است.۱۱ - فهرست منابع(۱) ابن ابار، محمد، المعجم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م. (۲) ابن ابیحاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م. (۳) ابن اثیر، علی، اسد الغابة، قاهره، ۱۲۸۰ق، ۱۳۹۰۰. (۴) ابن اثیر، مبارک، جامع الاصول، به کوشش محمدحامد فقی، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۰م. (۵) ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محییالدین عبدالرحمان رمضان، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. (۷) ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م. (۸) ابن حبان، محمد، الثقات، به کوشش شرفالدین احمد، بیروت، ۱۳۹۵ق/ ۱۹۷۵م، ۱۳۹۰۰. (۹) ابن حبان، محمد، کتاب المجروحین، به کوشش محمود ابراهیم زاید، حلب، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م. (۱۰) ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابة فی تمییز الصحابة، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق، ۱۳۹۰۰. (۱۱) ابن حجر عسقلانی، تلخیص الحبیر، به کوشش عبدالله هاشم یمانی، مدینه، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م. (۱۲) ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق. (۱۳) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق. (۱۴) ابن خلکان، الوفیات. (۱۵) ابن خیر اشبیلی، محمد، فهرسة، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م. (۱۶) ابن رجب، عبدالرحمان، شرح علل الترمذی، به کوشش صبحی جاسم حمید، بغداد، ۱۳۹۶ق. (۱۷) ابن رشد، محمد، بدایةالمجتهد، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م. (۱۸) ابن صلاح، عثمان، علوم الحدیث (المقدمة)، به کوشش صلاح ابن محمد بن عویضه، بیروت، ۱۴۱۶ق. (۱۹) ابن عدی، عبدالله، الکامل، به کوشش یحیی مختار غزاوی، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م. (۲۰) ابن عدیم، عمر، بغیةالطلب، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۸م. (۲۱) ابن عراقی، احمد، تحفةالتحصیل، به کوشش عبدالله نواره، ریاض، ۱۹۹۹م. (۲۲) ابن عربی، محمد، عارضةالاحوذی، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م. (۲۳) ابن عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م. (۲۴) ابن عطیه، عبدالحق، الفهرس، به کوشش محمد ابو اجفان و محمد زاهی، بیروت، ۱۹۸۳م. (۲۵) ابن قدامه، عبدالله، الکافی، به کوشش زهیر شاویش، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰. (۲۶) ابن قدامه، عبدالله، المغنی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۲۷) ابن قیسرانی، محمد، شروط الائمةالستة، به کوشش طاهر سعود، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰. (۲۸) ابن قیسرانی، محمد، المؤتلف و المختلف، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م. (۲۹) ابن کثیر، البدایة و النهایة، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۰۸ق. (۳۰) ابن ماجه، محمد، السنن، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، قاهـره، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م. (۳۱) ابن ماکـولا، علی، الاکمال، بیـروت، ۱۴۱۱ق. (۳۲) ابن مفلـح، ابراهیم، المبدع، بیروت، ۱۴۰۰ق، ۱۳۹۰۰. (۳۳) ابن مفلح، محمد، الفروع، به کوشش ابوالزهراء حازم قاضی، بیروت، ۱۴۱۸ق. (۳۴) ابن منجویه، احمد، رجال صحیح مسلم، به کوشش عبدالله لیثی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۳۵) ابن منده، محمد، الایمان، به کوشش علی ابن محمد بن ناصر فقیهی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م، ۱۳۹۰۰. (۳۶) ابن منده، محمد، فضلالاخبار و شرح مذاهب اهل الآثار و حقیقةالسنن، به کوشش عبدالرحمان فریوایی، ریاض، ۱۴۱۴ق. (۳۷) ابن ندیم، الفهرست. (۳۸) ابن نقطه، محمد، التقیید، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۰۸ق، ۱۳۹۰۰. (۳۹) ابن نقطه، محمد، تکملةالاکمال، به کوشش عبدالقیوم عبدریب النبی، مکه، ۱۴۱۰ق. (۴۰) ابن هبیره، یحیی، الافصاح، به کوشش محمدراغب طباخ، حلب، ۱۳۶۶ق/ ۱۹۴۷م. (۴۱) ابوعبید قاسم بن سلام، الاموال، به کوشش عبدالامیر علی مهنا، بیروت، ۱۹۸۸م، ۱۳۹۰۰. (۴۲) ابوعبید قاسم بن سلام، الناسخ و المنسوخ، به کوشش برتن، کمبریج، ۱۹۸۷م. (۴۳) ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیةالاولیاء، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م. (۴۴) اسعردی، عبید، فضائل الکتاب الجامع للترمذی، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۹ق. (۴۵) بحشل، اسلم، تاریخ واسط، به کوشش کورکیس عواد، بیروت، ۱۴۰۶ق. (۴۶) بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م. (۴۷) بغدادی، هدیة. (۴۸) بهوتی، منصور، کشاف القناع، به کوشش هلال مصیلحی مصطفی هلال، بیروت، ۱۴۰۲ق. (۴۹) بوصیری، احمد، مصباح الزجاجه، به کوشش محمد منتقی کشناوی، بیروت، ۱۴۰۳ق. (۵۰) ترمذی، محمد، تسمیه اصحاب رسولالله (ص)، به کوشش عمادالدین احمد حیدر، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، ۱۳۹۰۰. (۵۱) ترمذی، محمد، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م به بعد. (۵۲) ترمذی، الشمائل المحمدیة، به کوشش سیدبن عباس جلیمی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م. (۵۳) ترمذی، العلل، ترتیب ابوطالب قاضی، به کوشش صبحی سامرایی و دیگران، بیروت، ۱۴۰۹ق. (۵۴) حازمی، محمد، «شروط الائمةالخمسة»، همراه شروط الائمه السته ابن قیسرانی، به کوشش طاهر سعود، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۵۵) حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۰م، ۱۳۹۰۰. (۵۶) حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، به کوشش معظم حسین، بیروت، ۱۳۹۷ق/ ۱۹۷۷م. (۵۷) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق، ۱۳۹۰۰. (۵۸) خطیب بغدادی، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، به کوشش محمود طحان، ریاض، ۱۴۰۳ق. (۵۹) خلیلی، خلیل، الارشاد، به کوشش محمدسعید عمر ادریس، ریاض، ۱۴۰۹ق. (۶۰) دارمی، عبدالله، السنن، دمشق، ۱۳۴۹ق. (۶۱) ذهبی، محمد، الامصار ذوات الآثار، به کوشش قاسم علی سعد، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، ۱۳۹۰۰. (۶۲) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۶۳) ذهبی، محمد، العلو للعلی الغفار، به کوشش عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م. (۶۴) ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م. (۶۵) رافعی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین، تهران، ۱۳۷۶ق. (۶۶) رودانی، محمد، صلةالخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۶۷) زیلعی، عبدالله، نصب الرایة، به کوشش محمدیوسف بنوری، قاهره، ۱۳۵۷ق. (۶۸) سلفی، محفوظ الرحمان، مقدمه بر العلل الواردة دار قطنی، ریاض، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۶۹) سمعانی، عبدالکریم، ادب الاملاء والاستملاء، به کوشش ماکس وایسوایلر، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م، ۱۳۹۰۰. (۷۰) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۷۱) سمعانی، عبدالکریم، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م. (۷۲) سیوطی، تدریب الراوی، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م. (۷۳) شاکر، احمدمحمد، «ترجمةالترمذی»، در مقدمه الجامع الصحیح (نک : هم، ترمذی). (۷۴) شوکانی، محمد، الدراری المضیئة، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۷۵) طوسی، محمد، الفهرست، به کوشش محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م. (۷۶) قاری، ملاعلی، جمع الوسائل فی شرح الشمائل، قاهره، ۱۳۱۷ق. (۷۷) قاضی، ابوطالب، مقدمه بر علل الترمذی الکبیر، به کوشش ابراهیم سامرایی و دیگران، بیروت، ۱۴۰۹ق. (۷۸) کاندهلوی، اشفاق الرحمان، الطیب الشذی علی جامع الترمذی، پیشاور، ۱۳۴۴ق. (۷۹) کلاباذی، احمد، رجال صحیح بخاری، به کوشش عبدالله لیثی، بیروت، ۱۴۰۷ق. (۸۰) لالکایی، هبةالله، اعتقاد اهل السنة، به کوشش احمد سعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق. (۸۱) مبارکفوری، محمد عبدالرحمان، تحفةالاحوذی، بیروت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م. (۸۲) متقی هندی، علی، کنزالعمال، به کوشش بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م. (۸۳) مرداوی، علی، الانصاف، به کوشش محمدحامد فقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. (۸۴) مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. (۸۵) مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م. (۸۶) مناوی، محمد عبدالرئوف، فیض القدیر، به کـوشش احمد عبدالسـلام، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م. (۸۷) نجاشـی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق. (۸۸) نسفی، عمر، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش. (۸۹) نووی، یحیی، روضةالطالبین، بیروت، ۱۴۰۵ق. (۹۰) نووی، یحیی، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م. ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعوادی آشی، محمد، ال دانشنامه بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوعیسی ترمذی»، ج۱۵، شماره۵۹۰۳. اکبر ترابی، دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «تِرمِذی، ابوعیسی محمدبن عیسی بن سَوْرَة»، شماره۳۴۹۰. |